از گذشته تا به امروز تحصیلات جز مهمترین بخش های زندگی انسان های جویای علم بوده است. افراد زیادی هستند که علاقمند به ادامه دادن تحصیلات عالیه در خارج از کشور می باشند، پس لازم است با اصطلاحات دانشگاهی به زبان انگلیسی آشنا شوند. در این مقاله قصد داریم اصطلاحات دانشگاهی و آکادمیک را به زبان انگلیسی به همراه معنی و مثال برای شما ذکر کنیم. امیدواریم با مطالعه ی این مقاله من بعد از این مشکلی در استفاده ی اصطلاحات دانشگاهی به زبان انگلیسی نداشته باشید.
اصطلاح | معنی |
University | دانشگاه |
College | دانشکده |
The OU/
Open University |
دانشگاه مجازی بدون شرایط ورودی |
AD
Associate degree |
مدرک فوق دیپلم |
AA
Associate of Art |
مدرک کاردانی هنر |
BA
Bachelor of Arts |
لیسانس رشته های هنر |
BSc
Bachelor of science |
لیسانس رشته های علمی و فنی |
BEd
Bachelor of Education |
لیسانس رشته های آموزش |
BBA
Bachelor of Business Administration |
لیسانس مدیریت بازرگانی |
LLB
Bachelor of Laws |
لیسانس حقوق |
MA
Master of Arts |
فوق لیسانس رشته های هنر |
MBA
Master of Business Administration |
فوق لیسانس مدیریت بازرگانی |
MSc
Master of science |
فوقلیسانس رشته های علمی و فنی |
LLM
Master of Laws |
فوق لیسانس رشته حقوق |
PhD
Doctor of philosophy |
دکترا |
MD
Doctor of Medicine |
دکترای پزشکی |
LLD
Doctor of Laws |
دکترای حقوق |
Principal/Chancellor | رییس دانشگاه |
Vice chancellor | معاون دانشگاه |
Warden/dean | رییس دانشکده |
Head of department | مدیر گروه |
Professor | استاد |
Advisor | استاد مشاور |
Supervisor | استاد راهنما |
Researcher | محقق |
Lecturer | مدرس/استاد |
Graduation | فارغ التحصیلی |
Higher education | آموزش عالی |
Postgraduate studies | تحصیلات تکمیلی |
Postdoctoral | پست دکترا |
Undergraduate student | دانشجوی دوره کارشناسی |
Postgraduate student | دانشجوی دوره کارشناسی ارشد |
Student loan | وام دانشجویی |
Thesis/Dissertation | پایان نامه |
Doctoral thesis | تز دکترا |
Matriculate | در دانشگاه نام نویسی کردن |
Student | دانشجو/دانش آموز |
Freshman/Fresher | دانشجوی سال اولی |
Sophomore | دانشجوی سال دوم |
Junior | دانشجوی سال سوم |
Senior | دانشجوی سال چهارم |
Dormitory/Hall of residence | خوابگاه |
Campus | محوطه ی کالج/فضای دانشکده |
State university | دانشگاه دولتی |
Course | واحد درسی |
Fulltime | دانشجوی تمام وقت |
Part time | دانشجوی پاره وقت |
Teacher training college | دانشگاه تربیت معلم |
Midterm | میان ترم |
Exam/quiz | امتحان |
Entrance exam | امتحان ورودی دانشگاه |
Final exam | امتحان پایانی |
Exam results | نتایج امتحان |
Practical exam | امتحان عملی |
Oral exam | امتحان شفاهی |
Written exam | امتحان کتبی |
Cheat in an exam/ cheat on an exam | تقلب کردن |
Pass an exam | امتحان قبول شدن |
Fail an exam | امتحان رد شدن |
Take/do an exam | امتحان دادن |
Semester | ترم |
Tuition fees | شهریه |
Essay | مقاله |
در جدول زیر لیستی از رشته های تحصیلی را آماده کرده ایم که علاوه بر اصطلاحات دانشگاهی با نام رشته های مختلف دانشگاهی هم به انگلیسی آشنا شوید.
رشته تحصیلی/ Major | معنی |
Industrial engineering | مهندسی صنایع |
Civil engineering | مهندسی عمران |
Architecture | معماری |
IT
Information Technology |
رشته فناوری و اطلاعات |
Laws | حقوق |
Philosophy | فلسفه |
Divinity/theology | الهیات |
Metallurgy | متالوژی(مهندسی مواد) |
Microbiology | میکروب شناسی |
Radiology | رادیولوژی |
Neurology | عصب شناسی |
Psychiatry | روانپزشکی |
Mathematics | ریاضیات |
مثال |
معنی |
.You should discuss the matter with your head of department | شما باید موضوع را با مدیرگروه خود در میان بگذارید.
|
.Cynthia’s still working on her thesis | سینتیا هنوز روی پایان نامه خود کار می کند. |
.He wrote his doctoral thesis on contemporary French literature | او تز دکترای خود را در مورد ادبیات معاصر فرانسه نوشت. |
.I’m taking a course in graphic design | من در حال گذراندن واحد طراحی گرافیک هستم. |
.He studied architecture at university | او در دانشگاه معماری خوانده است. |
.Bill dropped out of college after his first year | بیل بعد از سال اول ترک تحصیل کرد. |
.Her major is history | رشته او تاریخ است. |
.Jen will be a senior this year | جن امسال دانشجوی سال چهارم خواهد شد. |
.We aim to double the number of young people in fulltime study | هدف ما دو برابر کردن تعداد جوانان در مطالعه تمام وقت است. |
.Brown received an honorary doctorate from Seoul University | براون دکترای افتخاری را از دانشگاه سئول دریافت کرد. |
.The school achieves consistently good exam results | مدرسه به طور مداوم نتایج خوبی در امتحانات کسب می کند. |
.I have my French oral exams next week | هفته آینده امتحانات شفاهی فرانسه دارم. |
.There is a written exam at the end of the course | در پایان دوره یک آزمون کتبی وجود دارد. |
.I knew I wouldn’t pass the German exam | می دانستم که در امتحان آلمانی قبول نمی شوم. |
.Maria always did well in her exams at school | ماریا همیشه در امتحانات مدرسه خوب عمل می کرد . |
.If you fail the exam, you can retake it | اگر در امتحان مردود شدید، می توانید دوباره در آن شرکت کنید. |
.We have to take exams at the end of each year | پایان هر سال باید امتحان بدیم.
|
.When I started college, tuition was $350 a quarter | وقتی کالج را شروع کردم، شهریه هر سه ماهه 350 دلار بود. |
.She’s a brilliant lecturer | او یک استاد برجسته است. |
.I aced the History test | من امتحان تاریخ را با نمره عالی پاس کردم. |
.I bombed my midterm | من امتحان میان ترم را خراب کردم. |
.He skipped chemistry class three times last month | او ماه گذشته سه بار از کلاس شیمی در رفت. |
.She’s been cramming hard all week | او تمام هفته را به سختی و با سرعت درس خوانده است. |
دانشگاه دنیای علم است و در دنیای علم به طور گسترده از اصطلاحات و لغات انگلیسی استفاده می شود و همواره لغات جدیدی نیز وارد فرهنگ لغات علمی می شوند. بنابراین برای درک درست آنها دانستن این اصطلاحات دانشگاهی در وهله ی اول الزامی است.
بیشتر بخوانید:
علائم و اصطلاحات ریاضی به انگلیسی
اصطلاحات و کلمات حسابداری به انگلیسی با ترجمه فارسی
5 در مورد “لیست اصطلاحات دانشگاهی به انگلیسی در جدول”
اگر برای قسمتهای انگلیسی مثلا اول هر جدول فایل صوتی بگذارید خیلی خوب میشه متشکرم از توجهتون🙏
سلام وقتتون بخیر متشکرم از مقاله خوب و کاربردیتون🥰
سلام و متشکر بابت اطلاعات مفیدی که دادین.
ترجمه ارشدد مجدد و فرصت مطالعاتی به انگلیسی رو هم بگین.
متشکر
ممنون از ترجمه هاتون خیلی کمک کننده بوده. فقط College معنیش اون نمیشه. College معنیش یه نوع دانشگاه میشه و دانشکده میشه department
خیلی خیلی ممنونم. بسیار مفید و کاربردی