جدول آرتیکل های آلمانی (لیست کامل)

جدول آرتیکل های آلمانی

اگه تازگیا شروع کردی زبان آلمانی یاد بگیری، احتمالا یکی از چیزهایی که ذهنتو حسابی درگیر کرده همین آرتیکل‌ها هستن. 

“der”، “die” و “das” معروف که نمی‌دونی کی کدومو باید استفاده کنی!

اما نگران نباش چون تو تنها نیستی. تقریبا همه زبان‌آموزای آلمانی همین مشکل رو دارن.

توی این مقاله قراره خیلی ساده و با مثال، یاد بگیری آرتیکل‌ ها چی هستن چند نوع دارن، چطوری باید حفظشون کنی و در نهایت یه جدول کامل آرتیکل‌ های برخی کلمات پر کاربرد آلمانی هم برات آوردم تا بتونی تمرین کنی و یاد بگیری.

نکته: اگر می خوای گرامر زبان آلمانی رو اصولی یاد بگیری، حتما تو دوره های آلمانی موسسه زبان دهخدا شرکت کن. چون یکی از قوی ترین دپارتمان های زبان آلمانی تو ایران رو داره که هم روی مکالمه، گرامر و سایر اجزای آلمانی کمکت می کنن مسلط بشی.

دوره تخصصی آموزش زبان آلمانی از مبتدی تا پیشرفته

آرتیکل در زبان آلمانی یعنی چی؟

آرتیکل در واقع همون کلمه‌ی کوچیکی هست که قبل از اسم‌ها میاد و نشون میده اون اسم مذکره، مؤنثه یا خنثی.

در فارسی چیزی به اسم آرتیکل نداریم، ولی توی انگلیسی داریم مثل:

  • a, an, the

در آلمانی هم همین نقش رو دارن ولی با یه تفاوت بزرگ.  آرتیکل‌ها در آلمانی نه‌تنها نوع اسم (مذکر، مؤنث یا خنثی) رو نشون میدن، بلکه به حالت‌های دستوری جمله هم بستگی دارن!

نگران نباش الان همه رو توضیح میدم یاد بگیری.

انواع آرتیکل‌ها در آلمانی

انواع آرتیکل‌ها در آلمانی

آرتیکل‌ها دو دسته‌ ان. آرتیکل معین و غیر معین.

  • آرتیکل معین (Definite Articles): وقتی درباره یه چیز مشخص حرف می‌زنی

der (مذکر)

die (مؤنث)

das (خنثی)

die (جمع)

مثال‌ها:

der Mann (مرد)

die Frau (زن)

das Kind (کودک)

die Kinder (کودکان)

برای جمع (Plural)، همیشه “die” استفاده می‌شه مهم نیست جنسیت چی باشه. مثلاً die Männer (مردها)، die Frauen (زن‌ها)، die Kinder (بچه‌ها).

  • آرتیکل نامعین (Indefinite Articles): وقتی درباره یه چیز نامشخص حرف می‌زنی

ein (مذکر)

eine (مؤنث)

ein (خنثی)

مثال‌ها:

ein Mann (یک مرد)
eine Frau (یک زن)

ein Kind (یک کودک).

جدول آرتیکل‌های آلمانی

جدول زیر خلاصه‌ ی همه‌ ی آرتیکل‌ ها در حالت‌ های مختلفه.

ما در آلمانی چهار حالت اصلی گرامری داریم:

  • Nominative (فاعلی): کی/چی انجام‌دهنده کاره؟
  • Accusative (مفعولی): کی/چی رو تحت تأثیر کار قرار می‌گیره؟
  • Dative (غیرمستقیم): به کی/چی چیزی داده می‌شه؟ (با پیشوندهایی مثل zu, mit)
  • Genitive (ملکی): مال کی/چی؟ (کمتر استفاده می‌شه، اغلب با of در انگلیسی)
حالت (Case) مذکر (Masculine) مؤنث (Feminine) خنثی (Neuter) جمع (Plural)
فاعل (Nominativ) der die das die
مفعول مستقیم (Akkusativ) den die das die
مفعول غیرمستقیم (Dativ) dem der dem den
اضافی یا مالکیت (Genitiv) des der des der

مثال‌ها برای درک بهتر:

  • Nominative: Der Hund bellt. (اون سگ پارس می‌کنه.)
  • Accusative: Ich sehe den Hund. (من اون سگ رو می‌بینم.)
  • Dative: Ich gebe dem Hund Essen. (من به اون سگ غذا می‌دم.)
  • Genitive: Die Farbe des Hundes ist braun. (رنگ اون سگ قهوه‌ایه.)

در حالت جمع همیشه از die برای فاعل و مفعول مستقیم استفاده می‌ شه و برای حالت داتیو از den.

جدول آرتیکل‌های نامعین (ein, eine)

حالت (Case) مذکر مؤنث خنثی
Nominativ ein eine ein
Akkusativ einen eine ein
Dativ einem einer einem
Genitiv eines einer eines

مثال‌ها:

  • Nominative: Ein Hund bellt. (یک سگ پارس می‌کنه.)
  • Accusative: Ich sehe einen Hund. (من یک سگ رو می‌بینم.)
  • Dative: Ich gebe einem Hund Essen. (من به یک سگ غذا می‌دم.)
  • Genitive: Die Farbe eines Hundes ist braun. (رنگ یک سگ قهوه‌ایه.)

نکته: برای منفی کردن، از “kein” استفاده کن (مثل kein Hund – هیچ سگی). جدولش شبیه ein هست.

چطوری آرتیکل درست رو تشخیص بدیم؟

اینجا دیگه باید کم‌کم با الگوی کلمات آشنا بشی. چند تا قانون ساده وجود داره که بهت کمک می‌کنه حدس بزنی یه اسم مذکره، مؤنثه یا خنثی:

معمولاً مذکر هستن:

کلماتی که به -er, -en, -el ختم می‌شن
مثل: der Computer، der Lehrer، der Apfel
شغل‌ها و جنسیت‌های مردانه
مثل: der Mann (مرد)، der Vater (پدر)

معمولاً مؤنث هستن:

کلماتی که به -e, -heit, -keit, -ung, -schaft ختم می‌شن
مثل: die Blume (گل)، die Zeitung (روزنامه)، die Freundschaft (دوستی)

شغل‌ها یا جنسیت‌های زنانه
مثل: die Frau (زن)، die Mutter (مادر)

معمولاً خنثی هستن:

کلماتی که به -chen, -lein, -ment, -um ختم می‌شن
مثل: das Mädchen (دختر کوچک)، das Instrument (ساز)، das Zentrum (مرکز)
اسم‌هایی که درباره‌ی چیزها یا اشیا هستن
مثل: das Haus (خانه)، das Auto (ماشین)

لیست کلمات آلمانی با آرتیکل

چون لیست کامل همه کلمات آلمانی ممکن نیست و میلیون‌ها کلمه هستن، من ۱۰۰ اسم پرکاربرد و رایج رو برات انتخاب کردم که در مکالمات روزمره، سفر، کار و زندگی استفاده می‌شن.

خانواده و افراد (Familie und Personen)

کلمه با آرتیکل ترجمه فارسی تلفظ مثال جمله ترجمه مثال
der Mann مرد /deːɐ man/ Der Mann liest ein Buch. مرد کتاب می‌خونه.
die Frau زن /diː fʁaʊ/ Die Frau trinkt Kaffee. زن قهوه می‌خوره.
das Kind کودک /das kɪnt/ Das Kind spielt im Park. کودک در پارک بازی می‌کنه.
der Vater پدر /deːɐ ˈfaːtɐ/ Der Vater arbeitet hart. پدر سخت کار می‌کنه.
die Mutter مادر /diː ˈmʊtɐ/ Die Mutter kocht Essen. مادر غذا می‌پزه.
der Bruder برادر /deːɐ ˈbʁuːdɐ/ Der Bruder hilft mir. برادر به من کمک می‌کنه.
die Schwester خواهر /diː ˈʃvɛstɐ/ Die Schwester singt schön. خواهر قشنگ آواز می‌خونه.
der Freund دوست (مذکر) /deːɐ fʁɔʏnt/ Der Freund kommt heute. دوست امروز میاد.
die Freundin دوست (مؤنث) /diː ˈfʁɔʏndɪn/ Die Freundin ruft an. دوست زنگ می‌زنه.
das Baby نوزاد /das ˈbeːbi/ Das Baby schläft. نوزاد خوابیده.

غذا و نوشیدنی (Essen und Trinken)

کلمه با آرتیکل ترجمه فارسی تلفظ مثال جمله ترجمه مثال
das Brot نان /das bʁoːt/ Das Brot ist frisch. نان تازه‌ست.
die Milch شیر /diː mɪlç/ Die Milch ist kalt. شیر سرده.
der Apfel سیب /deːɐ ˈapfəl/ Der Apfel ist rot. سیب قرمزه.
die Banane موز /diː baˈnaːnə/ Die Banane schmeckt gut. موز خوشمزه‌ست.
das Wasser آب /das ˈvasɐ/ Das Wasser ist wichtig. آب مهمه.
der Kaffee قهوه /deːɐ ˈkafə/ Der Kaffee ist heiß. قهوه داغه.
die Suppe سوپ /diː ˈzʊpə/ Die Suppe ist lecker. سوپ خوشمزه‌ست.
das Fleisch گوشت /das flaɪʃ/ Das Fleisch grillen wir. گوشت رو کباب می‌کنیم.
der Kuchen کیک /deːɐ ˈkuːxən/ Der Kuchen ist süß. کیک شیرینه.
die Kartoffel سیب‌زمینی /diː kaʁˈtɔfəl/ Die Kartoffel kochen. سیب‌زمینی رو بپز.

خانه و اشیا (Haus und Dinge)

کلمه با آرتیکل ترجمه فارسی تلفظ مثال جمله ترجمه مثال
das Haus خانه /das haʊs/ Das Haus ist groß. خانه بزرگه.
die Tür در /diː tyːɐ̯/ Die Tür ist offen. در بازه.
der Tisch میز /deːɐ tɪʃ/ Der Tisch steht hier. میز اینجاست.
das Bett تختخواب /das bɛt/ Das Bett ist bequem. تختخواب راحته.
die Lampe لامپ /diː ˈlampə/ Die Lampe leuchtet. لامپ روشن می‌کنه.
der Stuhl صندلی /deːɐ ʃtuːl/ Der Stuhl ist neu. صندلی نو هست.
das Fenster پنجره /das ˈfɛnstɐ/ Das Fenster ist zu. پنجره بسته‌ست.
die Küche آشپزخانه /diː ˈkʏçə/ Die Küche ist sauber. آشپزخانه تمیزه.
der Schrank کمد /deːɐ ʃʁaŋk/ Der Schrank ist voll. کمد پره.
das Buch کتاب /das buːx/ Das Buch liegt da. کتاب اونجاست.

حیوانات (Tiere)

کلمه با آرتیکل ترجمه فارسی تلفظ مثال جمله ترجمه مثال
der Hund سگ /deːɐ hʊnt/ Der Hund bellt. سگ پارس می‌کنه.
die Katze گربه /diː ˈkatsə/ Die Katze schläft. گربه خوابیده.
das Pferd اسب /das pfɛʁt/ Das Pferd läuft schnell. اسب سریع می‌دوه.
der Vogel پرنده /deːɐ ˈfoːɡəl/ Der Vogel fliegt. پرنده پرواز می‌کنه.
die Maus موش /diː maʊs/ Die Maus ist klein. موش کوچیکه.
das Fisch ماهی /das fɪʃ/ Das Fisch schwimmt. ماهی شنا می‌کنه.
der Elefant فیل /deːɐ eːleˈfant/ Der Elefant ist groß. فیل بزرگه.
die Schlange مار /diː ˈʃlaŋə/ Die Schlange kriecht. مار می‌خزه.
das Schwein خوک /das ʃvaɪn/ Das Schwein ist rosa. خوک صورتیه.
der Löwe شیر /deːɐ ˈløːvə/ Der Löwe brüllt. شیر غرش می‌کنه.

بدن و سلامت (Körper und Gesundheit)

کلمه با آرتیکل ترجمه فارسی تلفظ مثال جمله ترجمه مثال
der Kopf سر /deːɐ kɔpf/ Der Kopf tut weh. سر درد می‌کنه.
die Hand دست /diː hant/ Die Hand waschen. دست رو بشور.
das Bein پا /das baɪn/ Das Bein ist gebrochen. پا شکسته.
der Arm بازو /deːɐ aʁm/ Der Arm hebt das. بازو اون رو بلند می‌کنه.
die Nase بینی /diː ˈnaːzə/ Die Nase riecht. بینی بو می‌کنه.
das Auge چشم /das ˈaʊɡə/ Das Auge sieht gut. چشم خوب می‌بینه.
der Mund دهان /deːɐ mʊnt/ Der Mund isst. دهان می‌خوره.
die Zähne (pl.) دندان‌ها /diː ˈtsɛːnə/ Die Zähne putzen. دندان‌ها رو مسواک بزن.
das Herz قلب /das hɛʁts/ Das Herz schlägt. قلب می‌زنه.
der Arzt پزشک /deːɐ aːɐ̯tst/ Der Arzt hilft. پزشک کمک می‌کنه.

لباس و لوازم (Kleidung und Sachen)

کلمه با آرتیکل ترجمه فارسی تلفظ مثال جمله ترجمه مثال
die Hose شلوار /diː ˈhoːzə/ Die Hose ist blau. شلوار آبیه.
der Schuh کفش /deːɐ ʃuː/ Der Schuh passt. کفش اندازه‌ست.
das Hemd پیراهن /das hɛmt/ Das Hemd waschen. پیراهن رو بشور.
die Jacke ژاکت /diː ˈjakə/ Die Jacke anziehen. ژاکت رو بپوش.
der Hut کلاه /deːɐ huːt/ Der Hut ist schwarz. کلاه سیاهه.
die Socke جوراب /diː ˈzɔkə/ Die Socke ist warm. جوراب گرمه.
das Kleid لباس (زنانه) /das klaɪt/ Das Kleid ist schön. لباس قشنگه.
der Gürtel کمربند /deːɐ ˈɡʏʁtl̩/ Der Gürtel ist eng. کمربند تنگه.
die Brille عینک /diː ˈbʁɪlə/ Die Brille tragen. عینک بزن.
der Rucksack کوله‌پشتی /deːɐ ˈʁʊkz ak/ Der Rucksack ist schwer. کوله سنگینه.

کار و مدرسه (Arbeit und Schule)

کلمه با آرتیکل ترجمه فارسی تلفظ مثال جمله ترجمه مثال
der Lehrer معلم (مذکر) /deːɐ ˈleːʁɐ/ Der Lehrer erklärt. معلم توضیح می‌ده.
die Lehrerin معلم (مؤنث) /diː ˈleːʁəʁɪn/ Die Lehrerin hilft. معلم کمک می‌کنه.
das Schule مدرسه /das ˈʃuːlə/ Das Schule beginnt. مدرسه شروع می‌شه.
der Student دانشجو (مذکر) /deːɐ ʃtuˈdɛnt/ Der Student lernt. دانشجو یاد می‌گیره.
die Universität دانشگاه /diː ʊnivɛʁziˈtɛːt/ Die Universität ist groß. دانشگاه بزرگه.
der Job کار /deːɐ dʒɔb/ Der Job ist interessant. کار جالبه.
das Büro دفتر /das byˈʁoː/ Das Büro ist modern. دفتر مدرنه.
der Computer کامپیوتر /deːɐ kɔmˈpjuːtɐ/ Der Computer läuft. کامپیوتر کار می‌کنه.
die Arbeit کار /diː ˈaʁbaɪt/ Die Arbeit macht Spaß. کار لذت‌بخشه.
das Papier کاغذ /das paˈpiːɐ̯/ Das Papier schreiben. روی کاغذ بنویس.

زمان و اعداد (Zeit und Zahlen)

کلمه با آرتیکل ترجمه فارسی تلفظ مثال جمله ترجمه مثال
die Uhr ساعت /diː uːɐ̯/ Die Uhr zeigt 12. ساعت ۱۲ رو نشون می‌ده.
der Tag روز /deːɐ taːk/ Der Tag ist sonnig. روز آفتابیه.
die Woche هفته /diː ˈvɔxə/ Die Woche hat 7 Tage. هفته ۷ روز داره.
das Jahr سال /das jaːɐ̯/ Das Jahr 2025. سال ۲۰۲۵.
der Montag دوشنبه /deːɐ ˈmoːntaːk/ Der Montag beginnt. دوشنبه شروع می‌شه.
die Eins یک /diː aɪns/ Die Eins ist klein. یک کوچیکه.
der Zwei دو /deːɐ tsvaɪ/ Der Zwei kommt. دو میاد.
das Drei سه /das dʁaɪ/ Das Drei addieren. سه رو جمع کن.
die Vier چهار /diː fiːɐ̯/ Die Vier ist gerade. چهار زوجه.
der Monat ماه /deːɐ ˈmoːnat/ Der Monat Oktober. ماه اکتبر.

رنگ‌ها و سایر (Farben und Anderes)

کلمه با آرتیکل ترجمه فارسی تلفظ مثال جمله ترجمه مثال
die Farbe رنگ /diː ˈfaʁbə/ Die Farbe ist rot. رنگ قرمزه.
der Rot قرمز /deːɐ ʁoːt/ Der Rot ist hell. قرمز روشنه.
die Blau آبی /diː blaʊ/ Die Blau gefällt mir. آبی خوشم میاد.
das Grün سبز /das ɡʁyːn/ Das Grün ist frisch. سبز تازه‌ست.
der Auto ماشین /deːɐ ˈaʊto/ Der Auto fährt schnell. ماشین سریع می‌ره.
die Stadt شهر /diː ʃtat/ Die Stadt ist lebendig. شهر زنده‌ست.
das Land کشور /das lant/ Das Land Deutschland. کشور آلمان.
der Baum درخت /deːɐ baʊm/ Der Baum wächst. درخت رشد می‌کنه.
die Blume گل /diː ˈbluːmə/ Die Blume duftet. گل بو می‌ده.
das Wetter هوا /das ˈvɛtɐ/ Das Wetter ist gut. هوا خوبه.

ممنون که تا اینجای این مقاله همراهمون بودی، امیدوارم با استمرار و تلاش زبان آلمانی رو فول بشی! 🙂👍

سوالات متداول

میشه آرتیکل‌ها رو حذف کرد؟

خیر. توی آلمانی معمولاً اسم بدون آرتیکل ناقصه. البته توی بعضی جمله‌ها یا اسم‌های خاص (مثل کشورها، اسامی خاص یا بعضی عبارات) ممکنه نیاد.

آیا آلمانی‌ ها خودشونم گاهی اشتباه می‌ کنن؟

بله بعضی آلمانی‌ها هم توی بعضی اسم‌ها قاطی می‌کنن! مخصوصاً وقتی لهجه‌ های مختلف دارن. پس اگه اشتباه کردی، نگران نباش، طبیعیه. ولی باید تا جایی که می تونی خوب بلد باشی که چون زیربنای حالت های گرامری هست.

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد می کنیم :

برای یادگیری زبان آلمانی از کجا شروع کنیم؟ معرفی 8 قدم اصلی

بهترین فیلم آلمانی برای یادگیری زبان a1

ساختار جمله در زبان آلمانی

آخـــرین مقالات

مطالب پیشنهادی

دیدگاهتان را با ما درمیان بگذارید

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

icon
×
5 +

ورود | ثبت نام

Welcome to Dehkhoda Language Institue

به جمع خانواده دهخدا در اینستاگرام بپیوندید!

ورود | ثبت نام