اگر آلمانی خوندن رو تازه شروع کرده باشی احتمالا متوجه شدی که یک کلمه تو جمله ممکنه مدام شکلش عوض بشه! مثلا یه جا میگن der Mann، یه جا دیگه den Mann یا dem Mann. دلیلش چیه؟ حالتهای مفعولی!
تو آلمانی فعل ها هستن که تعیین میکنن مفعول باید در حالت آکوزاتیو (مفعول مستقیم) باشه یا داتیو (مفعول غیرمستقیم). اگه این قانون رو بلد نباشی، احتمالاً اشتباه می نویسی یا حرفت نامفهوم میشه. خبر خوب اینه که تعداد افعال داتیو خیلی کمه و با یادگیری همین لیست طلایی، می تونی ۹۰٪ جملههات رو درست بسازی.
با خوندن این مقاله دیگه هیچوقت موقع استفاده از مفعولها گیج نمیشی و می تونی هر جملهای رو با خیال راحت بسازی. بیا شروع کنیم!
دانلود لیست افعال داتیو و اکوزاتیو pdf
داتیو و آکوزاتیو چیه!؟
برای اینکه ساده تر متوجه بشید اول باید بدونید مفعول چیه.
ما تو زبان فارسی میگیم آن مرد کتاب را برداشت.
پس آن مرد چه چیز برداشت؟ کتاب رو.
اینجا کتاب میشه مفعول.
حالا تو زبان آلمانی هم به همین شکله. ما سه حالت مفعولی اصلی داریم: Nominativ (فاعل)، Akkusativ (مفعول مستقیم) و Dativ (مفعول غیرمستقیم).
تو زبان آلمانی هر فعلی که انتخاب می کنی، بهت میگه که چند تا مفعول باید داشته باشی و اون مفعولها باید توی چه حالتی (Case) باشن.
وقتی میگیم یک فعل، فعل آکوزاتیو هست یعنی: اون فعل فقط به یک مفعول اصلی نیاز داره و اون مفعول باید در حالت آکوزاتیو یا مستقیم قرار بگیره.
اما وقتی میگیم یک فعل فعل داتیو هست یعنی اون فعل فقط به یک مفعول اصلی نیاز داره و اون مفعول باید در حالت داتیو یا غیر مستقیم قرار بگیره.
۱. لیست افعال آکوزاتیو (Akkusativ Verben)
آکوزاتیو نقش اصلی مفعول رو بازی میکنه؛ یعنی کسی یا چیزی که فعل مستقیماً روش انجام میشه.
مثال فارسی:
- من سیب را میخورم. (سیب، مفعول مستقیم)
- او تو را دوست دارد. (تو، مفعول مستقیم)
در آلمانی:
تقریباً اکثر افعال (مثل kaufen, machen, sehen, fragen) مفعول آکوزاتیو میگیرن.
- Ich kaufe den Mantel. (من کت را میخرم.)
- Sie liebt dich. (او تو را دوست دارد.)
اینها راحتترین نوع افعال هستن. کافیه بپرسی: “چه کسی/چیزی را؟”
قانون کلی: هر فعل متعدی (یعنی فعلی که به مفعول نیاز داره)، اگه داتیو نباشه، احتمالاً آکوزاتیوه.
مثال ها:
فعل آلمانی | معنی فارسی | مثال (Ich + Perfekt) | معنی مثال |
haben | داشتن | Ich habe einen Hund. | من یک سگ دارم. |
suchen | جستجو کردن | Ich habe den Schlüssel gesucht. | من کلید را جستجو کردم. |
finden | پیدا کردن | Er findet seine Brille. | او عینکش را پیدا میکند. |
lieben | دوست داشتن | Ich liebe meine Familie. | من خانوادهام را دوست دارم. |
kaufen | خریدن | Sie kauft ein Brot. | او یک نان میخرد. |
besuchen | ملاقات کردن | Ich besuche dich. | من تو را ملاقات میکنم. |
sehen | دیدن | Wir sehen einen Film. | ما یک فیلم میبینیم. |
machen | انجام دادن | Ich mache die Hausaufgaben. | من تکالیف را انجام میدهم. |
نکته گرامری: دقت داشته باشید که مهم ترین تغییر در حالت آکوزاتیو مربوط به اسمهای مذکر (Der) هست که تبدیل به Den میشن. بقیه (Die, Das) ثابت می مونن.
یعنی اسمهای مؤنث (Die)، خنثی (Das) و جمع (Die) در حالت آکوزاتیو هیچ تغییری نمیکنن.
مثال های بیشتر از افعال آکوزاتیو:
فعل (Verb) | تلفظ تقریبی (فارسی) | معنی | مثال با جمله |
essen | اِسن | خوردن | Er isst einen Apfel. (اون یه سیب میخوره.) |
trinken | تْرینکن | نوشیدن | Wir trinken Wasser. (ما آب مینوشیم.) |
schreiben | شْرایبن | نوشتن | Ich schreibe einen Brief. (من یه نامه مینویسم.) |
nehmen | نِیمن | برداشتن | Er nimmt das Buch. (اون کتاب رو برمیداره.) |
hören | هُرن | شنیدن | Wir hören die Musik. (ما موسیقی رو میشنویم.) |
kennen | کِنن | شناختن | Kennst du den Mann? (اون مرد رو میشناسی؟) |
bauen | باوئن | ساختن | Sie bauen ein Haus. (اونا یه خونه میسازن.) |
öffnen | اُفنن | باز کردن | Er öffnet die Tür. (اون در رو باز میکنه.) |
schließen | شْلیسن | بستن | Sie schließt das Fenster. (اون پنجره رو میبنده.) |
tragen | تْراگن | پوشیدن/حمل کردن | Ich trage einen Mantel. (من یه کت میپوشم.) |
korrigieren | کوریگیرن | تصحیح کردن | Der Lehrer korrigiert die Hausaufgaben. (معلم تکالیف رو تصحیح میکنه.) |
vergessen | فِرگِسن | فراموش کردن | Hast du deinen Pass vergessen? (پاست رو فراموش کردی؟) |
۲. لیست افعال داتیو (Dativ Verben)
داتیو معمولاً به گیرنده یا هدف عمل اشاره میکنه. در واقع، کسی یا چیزی که از اون عمل منفعت یا ضرر میبینه.
مثال فارسی:
- من به مادرم یک گل میدهم. (مادرم گیرنده گل است، مفعول غیرمستقیم)
- این لباس به تو خوش میآید. (تو گیرنده حس خوشایند هستی)
در آلمانی:
فقط تعداد کمی از افعال (مثل helfen, danken, gefallen, gehören) مفعول داتیو میگیرن.
- Ich helfe dir. (من به تو کمک میکنم.)
- Das Auto gehört meinem Vater. (ماشین متعلق به پدرم است.)
افعال داتیو معمولا مربوط به احساسات، کمک کردن، یا ارتباط مستقیم با یک شخص هستن. برای مفعول این افعال میپرسی: “به چه کسی/چیزی؟” یا “برای چه کسی/چیزی؟”
تعداد افعال داتیو خیلی کمتر از آکوزاتیو هست. پس بهتره اینها رو حفظ کنی.
مثال:
فعل آلمانی | معنی فارسی | مثال (Präsens) | معنی مثال |
helfen | کمک کردن | Ich helfe meinem Bruder. | من به برادرم کمک میکنم. |
danken | تشکر کردن | Ich danke Ihnen. | من از شما (رسمی) تشکر میکنم. |
gefallen | دوست داشتن | Das Auto gefällt mir. | من از آن ماشین خوشم می آید (دوستش دارم). |
passen | مناسب بودن | Die Schuhe passen dir gut. | کفشها برای تو مناسب هستند. |
gratulieren | تبریک گفتن | Wir gratulieren der Kollegin. | ما به همکار (مؤنث) تبریک میگوییم. |
folgen | دنبال کردن | Er folgt dem Hund. | او سگ را دنبال میکند. |
zugehören | متعلق بودن | Das Handy gehört meinem Vater. | این موبایل متعلق به پدرم است. |
نکته گرامری: حالت داتیو تغییرات زیادی داره. مثلاً:
- Der (مذکر) تبدیل به Dem
- Die (مؤنث) تبدیل به Der
- Das (خنثی) تبدیل به Dem
- جمع (Die) تبدیل به Den و یک -n به انتهای اسم اضافه میشود (اگر قبلاً -n یا -s نداشته باشه).
مثال های بیشتر:
فعل (Verb) | تلفظ تقریبی (فارسی) | معنی | مثال با جمله |
geben | گِبن | دادن | Er gibt seiner Schwester ein Geschenk. (اون به خواهرش یه هدیه میده.) |
sagen | زاگن | گفتن | Sie sagt ihrem Chef die Wahrheit. (اون به رئیسش حقیقت رو میگه.) |
antworten | آنتوُرتن | جواب دادن | Ich antworte dem Mann. (من به اون مرد جواب میدم.) |
schmecken | شْمِکن | خوشمزه بودن | Der Kuchen schmeckt den Kindern. (این کیک برای بچهها خوشمزهست.) |
glauben | گْلاوبن | باور کردن | Ich glaube meinem Bruder. (من به برادرم باور دارم.) |
begegnen | بِگِگنن | ملاقات کردن (به طور اتفاقی) | Ich begegne einem Freund. (من یه دوست رو اتفاقی میبینم.) |
vertrauen | فِرتراوئن | اعتماد کردن | Sie vertraut ihrem Partner. (اون به شریکش اعتماد داره.) |
zuhören | تسوهُرن | گوش دادن | Ich höre meinem Lehrer zu. (من به معلمم گوش میدم.) |
widersprechen | ویدرشْپْرِشن | مخالفت کردن | Er widerspricht seinem Vater. (اون با پدرش مخالفت میکنه.) |
schenken | شِنکن | هدیه دادن | Sie schenkt ihrem Freund ein Buch. (اون به دوستش یه کتاب هدیه می ده.) |
erlauben | اِرلاوبن | اجازه دادن | Der Lehrer erlaubt den Schülern eine Pause. (معلم به دانشآموزا اجازهی استراحت میده.) |
empfehlen | اِمپفِلن | توصیه کردن | Ich empfehle meinem Freund einen Film. (من به دوستم یه فیلم توصیه میکنم.) |
aussehen | آوسزین | به نظر آمدن | Das Kleid sieht ihr gut aus. (این لباس بهش میاد.) |
wehtun | وِهتون | درد کردن | Mein Kopf tut mir weh. (سرم درد میکنه.) |
۳. افعال دو مفعولی: داتیو + آکوزاتیو
این ها سخت ترینها هستن، چون هم زمان به دو مفعول نیاز دارن! معمولا مربوط به فعل هایی هستن که در آنها چیزی (آکوزاتیو) به کسی (داتیو) داده میشه، گفته می شه یا نشان داده می شه.
قانون اصلی:
- داتیو (Dativ): کسی که چیزی را دریافت میکند (معمولاً شخص).
- آکوزاتیو (Akkusativ): چیزی که داده میشود (معمولاً شیء).
معنی مثال:
فعل آلمانی | معنی فارسی | ساختار مفعولی | مثال | معنی مثال |
geben | دادن | Dativ + Akkusativ | Ich gebe dir das Buch. | من کتاب را به تو می دهم. |
schenken | هدیه دادن | Dativ + Akkusativ | Er schenkt mir Blumen. | او به من گل هدیه می دهد. |
schreiben | نوشتن | Dativ + Akkusativ | Wir schreiben ihm eine E-Mail. | ما به او یک ایمیل مینویسیم. |
erklären | توضیح دادن | Dativ + Akkusativ | Ich erkläre euch die Regel. | من قانون را به شما ها توضیح میدهم. |
zeigen | نشان دادن | Dativ + Akkusativ | Sie zeigt den Gästen das Haus. | او خانه را به مهمان ها نشان میدهد. |
سوالات متداول
چطور بفهمم یک اسم آلمانی مذکره (Der) یا مؤنث (Die) یا خنثی (Das)؟
هیچ قانون صد در صدی وجود نداره. جنسیت اسمها کاملاً قراردادیه و منطق خاصی پشتش نیست. به همین دلیل هرگز یک اسم رو بدون حرف تعریفش حفظ نکن. از همون روز اول کلمه رو با حرف تعریفش (Der/Die/Das) یاد بگیر.
اگر یک فعل هم داتیو باشه و هم آکوزاتیو، کدوم رو اول بیارم؟
قانون کلیش اینه: داتیو (کسی که چیزی رو میگیره) اول میاد، بعد آکوزاتیو (چیزی که داده میشه).
دوره تخصصی آموزش زبان آلمانی از مبتدی تا پیشرفته
خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد می کنیم :
برای یادگیری زبان آلمانی از کجا شروع کنیم؟ معرفی 8 قدم اصلی