در کشورهای انگلیسی زبان، ورزش یک فعالیت محبوب است و هنگام صحبت با انگلیسی زبانان، این احتمال وجود دارد که مکرراً این موضوع مطرح شود. در این مورد، برای شما مهم است که بتوانید انواع مختلف ورزش را بشناسید و در مورد آن بحث کنید.
دانستن این واژگان ورزشی برای شما در محل کار نیز مفید خواهد بود، به خصوص اگر در صنعتی کار می کنید که ورزش در آن تمرکز دارد.
انواع مختلفی از ورزش ها وجود دارد که هر کدام واژگان منحصر به فرد خود را دارند. از ورزش های گروهی مانند بسکتبال و فوتبال گرفته تا ورزش های فردی مانند تنیس و گلف، هر ورزش مجموعه ای از اصطلاحات و عبارات خاص خود را دارد که برای توصیف اقدامات، تجهیزات و استراتژی های خاص استفاده می شود. درک این اصطلاحات می تواند به ویژه در هنگام تماشای یا انجام ورزش مفید باشد.
چرا واژگان ورزشی مهم هستند؟
یادگیری واژگان ورزشی برای هر کسی که به ورزش یا فعالیت بدنی علاقه دارد ضروری است. این به افراد کمک می کند تا قوانین، تکنیک ها و استراتژی های مورد استفاده در ورزش های مختلف را بهتر درک کنند، که می تواند عملکرد آنها را به عنوان بازیکن یا طرفدار بهبود بخشد. علاوه بر این، میتواند به افراد کمک کند تا با دیگرانی که علاقه شان به ورزش را به اشتراک می گذارند، چه به صورت حضوری یا آنلاین، ارتباط مؤثرتری برقرار کنند.
علاوه بر این، یادگیری واژگان ورزشی می تواند مهارت های زبانی فرد را نیز بهبود بخشد. این می تواند توانایی آنها در خواندن، نوشتن، صحبت کردن و گوش دادن را افزایش دهد، زیرا آنها کلمات و عبارات جدید مرتبط با ورزش را یاد می گیرند. علاوه بر این، می تواند به افراد کمک کند تا درک بهتری از جنبه های فرهنگی و اجتماعی ورزش پیدا کنند، زیرا آنها در مورد ورزش های مختلف و اهمیت آنها در جوامع مختلف یاد می گیرند.
به طور کلی، واژگان ورزشی یکی از جنبه های ضروری ورزش و فعالیت های بدنی است و یادگیری آن می تواند از بسیاری جهات برای افراد مفید باشد.
لیست انواع ورزش ها در زبان انگلیسی
قبل از برشمردن لیست ورزش های شناخته شده، اجازه دهید ابتدا به طبقه بندی آنها بپردازیم. ورزش ها بر اساس تجهیزات اولیه مورد استفاده و یا بر اساس محیطی که در آن انجام می شود طبقه بندی می شوند. در اینجا انواع مختلف ورزش ها وجود دارد:
آکروبات | Acrobatics |
ژیمناستیک ایروبیک | Aerobic Gymnastics |
تیروکمان | Archery |
ژیمناستیک نمایشی | Artistic Gymnastic |
شنا نمایشی | Artistic Swimming |
بدمینتون | Badminton |
بیسبال | Baseball |
بسکتبال | Basketball |
دوچرخه موتور کراس (BMX) | Bicycle Motocross (BMX) |
بیلیارد | Billiards/ Pool (U.S.) |
سورتمه | Bobsleigh |
پرورش اندام | Bodybuilding |
بولینگ | Bowling |
بوکس | Boxing |
قایق رانی | Canoeing |
دوچرخه سواری | Cycling |
مسابقات اتومبیل رانی | Car Racing |
شطرنج | Chess |
کریکت | Cricket |
دارت | Darts |
شیرجه زدن | Diving |
بازی وسطی | Dodgeball |
شمشیربازی | Fencing |
پاتیناژ | Figure Skating |
فوتبال | Football (U.K)/ Soccer (U.S., Australia) |
گلف | Golf |
هندبال | Handball |
هنگ گلایدینگ | Hang Gliding |
هاکی | Hockey |
اسب سواری | Horseback Riding |
مسابقه اسب دوانی | Horse Racing |
هاکی روی یخ | Ice Hockey |
اسکیت روی یخ | Ice Skating |
مسابقه جت اسکی | Jet Ski Racing |
جودو | Judo |
کاراته | Karate |
کایاک سواری | Kayaking |
کیک بوکسینگ | Kick Boxing |
بادبادک سواری | Kite Surfing |
چوگان | Lacrosse / Polo |
لوژ | Luge |
هنرهای رزمی ترکیبی | Mixed Martial Arts |
موتور کراس | Motocross |
موی تای | Muay Thai |
پینت بال | Paintball |
چتربازی | Parachuting |
پاراگلایدر | Paragliding |
پارکور | Parkour |
پاورلیفتینگ | Powerlifting |
رفتینگ | Rafting |
صخره نوردی | Rock Climbing |
قایقرانی | Rowing |
راگبی | Rugby |
کشتیرانی | Sailing |
غواصی | Scuba Diving |
تیراندازی | Shooting |
ورزش اسکیت بورد | Skateboarding |
اسکی | Skiing |
اسنوبورد | Snowboarding |
سافت بال | Softball |
اسکیت سرعتی | Speed Skating |
اسکواش | Squash |
کشتی سومو | Sumo Wrestling |
موج سواری | Surfing |
شنا | Swimming |
تنیس روی میز | Table Tennis / Ping Pong |
تکواندو | Taekwondo |
تنیس | Tennis |
دو و میدانی | Track and Field |
ترامپولنینگ | Trampolining |
مسابقه طناب کشی | Tug of War |
والیبال | Volleyball |
واترپلو | Water Polo |
وزنه برداری | Weightlifting |
موج سواری | Windsurfing |
کشتی | Wrestling |
وشو | Wu Shu |
یوگا | Yoga |
پرش ارتفاع | High Jumping |
واژگان رایج ورزشی در زبان انگلیسی
ورزش ها زبان مخصوص به خود را دارند و درک واژگان خاص هر ورزش برای طرفداران مشتاق و بازیکنان به طور یکسان ضروری است. در اینجا برخی از اصطلاحات رایج ورزشی که در ورزش های مختلف استفاده می شود آورده شده است:
واژگان فوتبال Football در زبان انگلیسی
فوتبال که در برخی کشورها به عنوان Soccer نیز شناخته می شود، دارای واژگان منحصر به فردی است که شامل اصطلاحاتی مانند:
زمین فوتبال | Pitch / field |
بازیکن | Player / football player |
داور | Referee |
دروازبان | Goalkeeper |
مدافع | Defender |
هافبک | midfielder |
مهاجم | Forward / striker |
مربی | Manager |
بازیکن تعویضی | substitute |
کمک داور | linesman |
دروازه | goal |
نقطه پنالتی | Penalty spot |
کرنر | Corner |
دایره مرکز زمین | Center circle |
خط وسط زمین | Halfway line |
نقطه وسط زمین | Center spot |
خط کنار زمین | touchline |
خط پشت دروازه | Goal line |
محوطه جریمه | Penalty area / penalty box |
تور دروازه | Net |
تیر عمودی دروازه | Goal post |
تیر افقی دروازه | crossbar |
پرچم کرنر | Corner flag |
گل مساوی | equalizer |
وقت اضافه | Extra time |
ضربه کاشته | Free kick |
خطا | Foul |
گل | Goal |
نیمه بازی | Half time |
ضربه سر | header |
ضربه شروع بازی | kickoff |
آفساید | offside |
گل به خودی | Own goal |
پنالتی | Penalty |
ضربات پنالتی | Penalty shootout |
مالکیت توپ | Possession |
کارت قرمز | Red card |
کارت زرد | Yellow card |
شوت | Shot |
پرتاب توپ | Throw-in |
دیوار دفاعی | Wall |
گل خوردن | To concede (a goal) |
سانتر کردن | To cross |
دریبل زدن | To dribble |
سر زدن | To head |
ضربه زدن با پا | To kick |
پاس دادن | To pass |
گل زدن | To score (a goal) |
شوت زدن | To shoot |
تعویض کردن | To substitute |
تکل زدن | To tackle |
ضربه به توپ قبل از اینکه به زمین برخورد کنه | To volley |
واژگان بسکتبال Basketball در زبان انگلیسی
پاس گل | Assist |
تخته پشت حلقه | Backboard |
سبد | Basket |
مانع شدن از حرکت | Block |
زدن توپ به زمین | Bounce |
پاس دادن توپ با یک بار برخورد توپ به زمین | Bounce pass |
پاس دادن توپ با دو دست از سینه | Chest pass |
دریبل زدن | Dribble |
دریبل زدن مستقیم به سمت سبد | Drive |
خطا | Foul |
ضربه آزاد | Free throw |
دفاع تن به تن | Guarding |
حلقه | Hoop |
پرتابی که بازیکن به سمت سبد می پرد | Jump shot |
پرتاب نزدیک سبد که توپ اول به تخته برخورد می کند و بعد وارد سبد می شود | Lay up |
پاس دادن زمانی که به کسی که پاس می دهیم نگاه نمی کنیم | No-look pass |
پاس دادن از روی سر | Overhead pass |
زمان اضافه | Overtime |
خطای فردی | Personal foul |
مالکیت توپ | Possession |
تصاحب دوباره توپ | Rebound |
داور | Referee |
پرتابی که هر دو پا روی زمین است | Set shot |
پرتاب یا شوت | Shoot |
وارد کردن توپ به حلقه با یک پرش | Slam dunk |
ذخیره | Substitute |
خطای فنی | Technical foul |
وقت استراحت | Time-out |
زمین بسکتبال | court |
واژگان هاکی Hocky در زبان انگلیسی
مهاجم | Attacker |
شروع مجدد بازی با ۳ بار ضربه زدن چوب بیسبال بهم | Bully |
حرکت چوب که باعث جدا شدن توپ از زمین میشه | Flick |
ضربه زدن توپ با چوب | Hit |
سد راه کردن | Obstruction |
ضربه از کنار زمین | Penalty corner |
ضربه خطا از روبرو دروازه | Penalty stroke |
زمین بازی | Pitch |
جلو بردن توپ با چوب | Push |
بلند کردن توپ با سطح صاف چوب | Scoop |
چوب هاکی | Stick |
زمان تلف شده | Time wasting |
توپ هاکی | Puck |
ضربه محکم به توپ با چوب | Slapshot |
واژگان والیبال Volleyball در زبان انگلیسی
امتیاز مستقیم با سرویس | Ace |
پاسی که پاسور می دهد | Assist |
دفاع روی تور | Block |
ضربه اسپک از کنار تور در زاویه | Cut shot |
جای خالی انداختن از روی دست دفاع | Dink |
خطای دو ضرب | Double hit |
خطای پا (که از خط سرویس پا رد میشه) | Foot fault |
سرویس ساده | Floater |
سرویس پرشی | Jump serve |
زمانی که توپ در زمان سرویس به بالای تور برخورد می کند و در زمین حریف فرود می آید | Let |
وقتی توپ بعد از اسپک روی خط زمین حریف می نشیند | Line shot |
زمانی که بازیکنی نمی تواند سرویسی را دریافت کند | Reception error |
اسپک | Spike |
آنتن | Antenna |
واژگان دو و میدانی Track and Field در زبان انگلیسی
ورزشکار دو و میدانی | Athlete |
ورزش های دو و میدانی | Athletics |
یک شی استوانه ای مانند که دونده ها به یکدیگر می دهند در یک مسابقه دو | Baton |
آخرین دور در یک دو طولانی | Bell lap |
یک مسابقه ترکیبی دو و میدانی مردان که شامل ۱۰ بخش است | Decathlon |
پرتاب دیسک | Discus |
چکش | Hammer |
یک مسابقه ترکیبی دو و میدانی زنان که شامل ۷ بخش است | Heptathlon |
پرش ارتفاع | High jump |
دو با مانع | Hurdles |
پرتاب نیزه | Javelin |
یک دور | Lap |
پرش طول | Long jump |
ماراتن | Marathon |
دو سرعت | Sprint |
زمین دو | Track |
پرش سه گانه | Triple jump |
لغات و اصطلاحاتی برای بیان برنده شدن و باختن
پیروزی | باخت |
Victory | Defeat |
Triumph | Loss |
Dominant | Overwhelmed |
Conquer | Devastated |
انواع مختلف لغات برای بیان مسابقات ورزشی
تورنمنت | Tournament |
مسابقه | Match |
مسابقه از پیش تعیین شده | Fixture |
حتما بخوانید:
کلمات مربوط به تکنولوژی به انگلیسی با مثال و ترجمه
کلمات و اصطلاحات مربوط به فضا و سیاره ها به انگلیسی با ترجمه