صفت ها در زبان انگلیسی یکی از مهم ترین مواردی هستند که زبان آموزان باید با انواع آن آشنا شوند و استفاده از آن ها بسیار کاربردی و مهم می باشد.
برخی از صفت ها در زبان انگلیسی برای تمام موقعیت ها بدون توجه به موضوع بکار گرفته می شوند صفاتی همچون : nice، wonderful، OK، great، awful، terrible، horrible.
اما برخی از صفات هستند که تنها برای یک موضوع خاص باید از آن ها استفاده کرد و در جای دیگر معنی درستی را نخواهند داشت در نتیجه با توجه به اهمیت صفات و کاربردشان در این مقاله به بیان و معرفی کاربردی ترین صفات در زبان انگلیسی پرداخته شده تا بتوانید صفت های مهم و کاربردی را برای استفاده در موقعیت های مختلف را یاد گرفته و از آن ها استفاده نمایید.
صفت های رایج و پرکاربرد برای توصیف افراد
معنی فارسی | صفت |
عاقل | Wise |
پرحرف | Chatty / talkative |
سخت کوش | Hard-Working |
کم حرف / آرام | Quiet |
بدجنس / خسیس | Mean |
دوستانه | Friendly |
سخاوتمندانه | Generous |
خنده دار / بامزه | Funny |
باهوش | Clever / smart / intelligent |
آسان گیر | Easy-Going |
بد خلق | Grumpy |
صادقانه | Honest |
تنبل | Lazy |
بد اخلاق | Moody |
محبوب | Popular |
پر سر و صدا / بلند | Loud |
مرتب | Tidy |
جدی | Serious |
غرور | Vain |
خوش شانس | Lucky |
حسود | Jealous |
مهربان | Kind |
خودخواه | Selfish |
احمق | Stupid |
خوشحال | Happy |
خوب | Good |
بد | Bad |
عصبانی | angry |
ترسناک | scary |
عالی | Perfect |
مستقل | Independent |
مسئولیت پذیر | Responsible |
زیبا | Beautiful |
خوش چهره | Good-looking |
خوش تیپ | Handsome |
شیرین | Sweet |
بامزه و بانمک | cute |
خلاق | creative |
جاه طلب | Ambitious |
مودب | polite |
بی ادب | Rude |
بالغ | mature |
ساده لوح | Naive |
شیطون | Naughty |
فضول | Nosy |
بلند قد | Tall |
کوتاه | Short |
لاغر | Skinny |
خوش اندام | Slim / Thin |
اضافه وزن | Overweight |
بدون مو | Bald |
موی صاف | Straight Hair |
موی حالت دار | Wavy Hair |
مو فرفری | Curly Hair |
ضخیم | Thick |
شجاع | Brave |
یک دنده | Stubborn |
وفادار | Loyal |
زود باور | Gullible |
اعتماد به نفس | Self-Confident |
موذی | Mischievous |
موفق | Successful |
رهبر | Leader |
امیدوار | Hopeful |
کنجکاو | Curious |
ثروتمند | Rich / wealthy |
فقیر | poor |
جوان | Young |
پیر | Old / elderly |
میانسال | Middle-aged |
His wise father knows how to handle him.
پدر خردمند او می داند که چگونه با او رفتار کند.
I remember her as a quiet, hard-working and well-spoken girl.
من او را به عنوان یک دختر کم حرف، سخت کوش و خوش صحبت به یاد دارم.
That was a mean and dirty thing to do!
این کار زشت و کثیفی بود!
I think she’s very friendly.
من فکر می کنم او بسیار دوستانه است.
He is very generous — he often buys things for other people.
او بسیار سخاوتمند است – او اغلب برای دیگران چیزهایی می خرد.
He’s so funny he always makes me laugh.
او آنقدر بامزه است که همیشه مرا می خنداند.
He is not clever, but at all events, he works well.
او باهوش نیست، اما در همه موارد، خوب کار می کند.
You were always so relaxed and easy-going. It was one of the things I liked about you.
تو همیشه خیلی آرام و راحت بودی این یکی از چیزهایی بود که در مورد شما دوست داشتم.
She understands why I get tired and grumpy.
او می فهمد که چرا من خسته و بدخلق می شوم.
Do you like my dress? Please be honest!
آیا لباس من را دوست داری؟ لطفا صادق باش!
He’s poor because he’s lazy.
او فقیر است زیرا تنبل است.
He’s so moody – I don’t know why she puts up with him.
او خیلی بداخلاق است – نمی دانم چرا او را تحمل می کند.
The teacher’s voice is very loud; we can all hear it.
صدای معلم بسیار بلند است. همه ما می توانیم آن را بشنویم
What’s up? – why does everyone look so serious?
چه خبره؟ – چرا همه اینقدر جدی به نظر می رسند؟
He’s a stubborn old man.
او یک پیرمرد یک دنده است.
She’s very loyal to her friends.
او به دوستانش بسیار وفادار است.
Bill’s so gullible that you could sell him anything.
بیل آنقدر ساده لوح است که می توانید هر چیزی را به او بفروشید.
صفت های رایج و پرکاربرد برای توصیف مکان ها
معنی فارسی | صفت |
کهن | Ancient / historic |
قدیمی | Old |
زیبا | Beautiful / lovely / attractive |
کسل کننده | Boring / uninteresting |
شلوغ | Bustling / fast-paced / hectic / busy |
جذاب | Charming / delightful / quaint |
مدرن / بروز / معاصر | Contemporary / modern |
کوچک | Compact / small |
جهان شهری / بین المللی | Cosmopolitan |
پرجمعیت | Crowded |
هیجان انگیز | Exciting / lively |
گران | Expensive |
مشهور | Famous |
فوق العاده | Fantastic / wonderful |
شگفت انگیز / فریبنده | Fascinating / captivating / intriguing |
بزرگ | Big |
خیلی بزرگ | Huge / enormous / giant / large |
ارزان | Inexpensive / cheap |
آلوده | Polluted |
توریستی / گردشگری | Touristy |
متروکه | Deserted |
Athens is a ancient city, which was established thousands of years ago.
آتن شهری باستانی است که هزاران سال پیش تأسیس شده است.
Paris is very beautiful in the spring.
شهر پاریس در بهار بسیار زیباست.
Widnes is a boring place to live.
ویدنس یک مکان کسل کننده برای زندگی کردن است.
New York is a busy, bustling city. One of its nicknames is “The City That Never Sleeps”.
نیویورک شهری شلوغ و پر رفت و آمد است. یکی از نام های مستعار آن “شهری که هرگز نمی خوابد” است.
Oxford is a charming English city, which is steeped in history.
آکسفورد یک شهر جذاب انگلیسی است که غرق در تاریخ است.
Manchester is a northern city with a very contemporary, modern feel.
منچستر شهری شمالی با حسی بسیار معاصر و مدرن است.
Durham is a fairly compact city. You don’t need transport to get around.
دورهام شهری نسبتا جمع و جور است. برای رفت و آمد نیازی به حمل و نقل ندارید.
Liverpool is a cosmopolitan and culturally diverse city.
لیورپول یک شهر جهانی و از نظر فرهنگی متنوع است.
London can get really crowded during the summer months.
شهر لندن در ماه های تابستان می تواند خیلی شلوغ و پرجمعیت شود.
The seaside town of Blackpool offers plenty of exciting activities for kids.
شهر ساحلی بلکپول فعالیت های هیجان انگیز زیادی را برای بچه ها ارائه می دهد.
Tokyo is a very expensive place to live.
توکیو شهری گران برای زندگی کردن است.
Paris is one of the world’s most famous romantic destinations.
پاریس یکی از مشهورترین مقاصد رمانتیک جهان است.
Barcelona is a fantastic city! It’s a must to visit if you go to northern Spain.
بارسلونا یک شهر فوق العاده است! اگر به شمال اسپانیا می روید حتما باید از آن دیدن کنید.
Tunis is a fascinating place to visit, with a wonderful rich culture and history.
تونس یک مکان جذاب برای بازدید است، با فرهنگ و تاریخ غنی شگفت انگیز.
Istanbul is a huge city, with over thirteen million inhabitants.
استانبول شهری بزرگ است که بیش از سیزده میلیون نفر جمعیت دارد.
Egypt, Mexico and Thailand are inexpensive travel destinations.
مصر، مکزیک و تایلند مقاصد سفری ارزانی هستند.
Bilbao’s formerly polluted river has been cleaned up and transformed.
رودخانه بیلبائو که قبلاً آلوده بود، پاکسازی و تغییر شکل یافته است.
Chester can be a bit touristy and crowded during summer.
چستر در تابستان می تواند کمی توریستی و شلوغ باشد.
صفت های رایج و پرکاربرد برای توصیف غذا
معنی فارسی | صفت |
شور | Salty / Briny |
شیرین | Sweet |
خوش طعم | Savory |
بامزه ای ملایم یا بی مزه | Bland |
ترش | sour |
تلخ | Bitter |
خام | Raw |
سوخته | Burnt |
تلخ و شیرین | Bittersweet |
تازه | Fresh |
تند | Spicy |
غنی | Rich |
خامه ای | Creamy |
ترد | Crispy / Crunchy |
گازدار | Fizzy |
آبدار | Juicy |
چسبناک | Sticky |
نرم | Smooth |
چرب | Greasy |
سفت | Tough |
سرخ شده | Fried |
سوخاری | Roasted |
آب پز | Boiled |
کبابی | Grilled |
خوشمزه | Delicious |
سالم | Healthy |
داغ | Hot |
سرد | Cold |
ملایم | Mild |
That chicken is very salty.
اون مرغ خیلی شور است.
I really like eating sweet food at the end of the day.
خیلی دوست دارم آخر روز یک غذای شیرین بخورم.
This roast chicken is really savory.
این مرغ سوخاری واقعا خوش طعمه
I have a hard time eating really sour things.
من برای خوردن چیزهای واقعا ترش مشکل دارم.
صفت های رایج و پرکاربرد برای توصیف آب و هوا
معنی فارسی | صفت |
بارانی | Rainy |
خیس | Wet |
مرطوب | Humid |
خشک | Dry |
منجمد | Frigid |
مه آلود | foggy |
بادی | windy |
طوفانی | stormy |
نسیم | breezy |
آرام | calm |
ابری | cloudy |
صاف | Clear |
خوب | good |
عالی | great |
خوب | fine |
دوست داشتنی | lovely |
فوق العاده | Wonderful |
مطبوع | pleasant |
بد | Bad |
خیلی بد | awful |
افتضاح | terrible |
نامطبوع | Unpleasant |
دلگیر | gloomy |
آفتابی | sunny |
گرم | warm |
داغ | Hot |
معتدل | mild |
خنک | cool |
سرد | chilly |
سرد | cold |
منجمد | Freezing |
یخی | Icy |
یخ زده | frosty |
سایر صفت های رایج و پرکاربرد در زبان انگلیسی
معنی فارسی | صفت |
متفاوت | Different |
استفاده شده | Used |
مهم | Important |
در دسترس | Available |
پایه | Basic |
متنوع | Various |
مفید | Useful |
قوی | Strong |
غیرممکن | Impossible |
کمیاب | Rare |
فنی | Technical |
عادی / مرسوم | Typical |
رقابت جو | Competitive |
بحرانی یا حیاتی | Critical |
موثر | Efficient |
گرسنه | Hungry |
روانی | Psychological |
مناسب | Suitable |
کافی | Sufficient |
خالص | Pure |
واضح | Obvious |
محتاط | Careful |
قابل قبول | Acceptable |
منطقی | Logical |
مقرون به صرفه | Reasonable |
عادلانه | Fair |
ناعادلانه | Unfair |
ضعیف | Weak |
تنها | Lonely |
غیرعادی | Odd |
مشکوک | Suspicious |
جدید | New |
کافی | Enough |
طولانی | Long |
کم | Litte / few |
ساده | Simple |
ممکن | Possible |
شخصی | Personal |
جسمی | Physical |
حرفه ای | Professional |
مبتدی | Amateur |
مثبت | Positive |
منفی | Negative |
پر | Full |
خالی | Empty |
اصلی | Original |
امن | Safe |
سریع | Quick / fast |
آرام | Slow |
خصوصی | Private |
عمومی | Public |
متضاد | Opposite |
یکسان | Same |
مطالب مرتبط پیشنهادی:
قیدهای پرکاربرد در زبان انگلیسی در جدول با معنی
ترتیب صفت ها در انگلیسی با مثال + جدول
صفات تفضیلی و عالی در زبان انگلیسی، کاربرد + مثال