همین حالا تصور کنید به کشوری انگلیسی زبان رفته اید و قصد دارید برای مراسمی لباس مورد نظرتان را خریداری کنید. یا اینکه می خواهید به صورت اینترنتی خریدتان را انجام دهید. با این همه تنوع لباس، از چه واژه هایی باید استفاده کنید تا خرید خوب و مناسب خودتان را داشته باشید؟
در این مواقع قطعا دانستن انواع اصطلاحات مربوط به لباس در زبان انگلیسی کمک می کند که لباس دلخواهتان را به راحتی انتخاب کرده و شیک و باکلاس به نظر برسید. پس با ما باشید تا صفر تا صد انواع لباس ها را برای شما بیان کنیم.
لیست لباس ها و لوازم تزئینی به انگلیسی
انگلیسی | فارسی |
sweater / jumper | پلیور یا ژاکت
( بافته شده از کاموا یا نخ ) |
shirt | پیراهن |
jeans | شلوار جین |
gloves | دستکش |
cap | کلاه لبه دار |
suit | کت و شلوار مجلسی |
Hawaiian shirt | پیراهن هاوایی
( دارای رنگ های بسیار شاد است ) |
singlet | بلوز بدون آستین
( شبیه به لباسی که دونده ها می پوشند ) |
business shoes | کفش رسمی |
flip flops | دمپایی |
shorts | شلوارک |
cardigan | پلیور یا ژاکت دکمه دار |
jacket | کاپشن |
sport shoes | کفش ورزشی |
bow tie | پاپیون |
sleeveless shirt | پیراهن آستین حلقه ای |
vest / waistcoat | جلیقه |
trench coat | کت بارانی |
bathrobe | حوله حمام |
cargo pants | شلوار بگی |
swimsuit | لباس شنا |
blazer | کت تک
( بیشتر برای مشاغل مشخص و خاص استفاده می شود) |
T-shirt | تی شرت |
belt | کمربند |
underpants | لباس زیر |
socks | جوراب |
tie | کراوات |
pullover | پلیور |
umbrella | چتر |
scarf | شال گردن یا روسری |
sunglasses | عینک آفتابی |
glasses | عینک |
boots | چکمه |
wallet | کیف پول |
watch | ساعت |
handbags | کیف دستی |
skirt | دامن |
bikini | لباس شنای زنانه |
sneakers / trainer | کفش ورزشی یا کتانی |
Hoodie | هودی یا بلوز کلاه دار |
high heels | کفش پاشنه بلند |
low heels | کفش پاشنه کوتاه |
mittens | دستکش که ۴ انگشت دست را با یکدیگر و انگشت شصت را جدا پوشش می دهد |
fingerless gloves | دستکش که انگشتان دست را پوشش نمی دهد |
straw hat | کلاه حصیری |
apron | پیش بند |
necklace | گردن بند |
purse | کیف پول زنانه |
ring | حلقه |
earmuffs | گوش گیر برای پوشش گوش در هوای سر |
hair clip / bobby pin | سنجاق سر |
hair band | کش مو |
pocket watch | ساعت جیبی |
beanie | کلاه به شکل گرد که تمام سر را پوشش می دهد |
panama | کلاه پانامایی |
boater | کلاه قایقرانی که از جنس حصیر است |
cowboy hat | کلاه کابویی |
top hat | کلاه شعبده بازی |
mortar board | کلاه فارغ التحصیلی |
helmet | کلاه کاسکت |
overalls | لباس سرهمی |
baby apron / bib | پیش بند غذا برای بچه |
diaper | پوشک |
wedding dress | لباس عروس |
sheath dress | لباس زنانه یک سره بلند
( ارتفاع آن تا بالای زانو است ) |
dress | لباس بلند زنانه |
gym clothes | لباس ورزشی |
uniform | لباس فرم |
hat | کلاه |
earrings | گوشواره |
perfume | عطر |
bracelet | دست بند |
blouse | بلوز زنانه |
boxers | لباس زیر مردانه |
pajamas / pyjamas | پیژامه یا لباس خواب |
raincoat | بارانی |
trousers / pants | شلوار رسمی یا پارچه ای |
tuxedo | کت و شلوار رسمی معمولا به رنگ مشکی با پیراهن سفید که مخصوص مراسم های رسمی است |
windbreaker | لباس بادگیر |
tank top | رکابی |
leather jacket | کت چرمی |
V-neck sweater | ژاکت یقه هفت |
Regal clothes | رگال لباس |
انواع لباس های بچگانه به انگلیسی
واژه انگلیسی | مثال | مثال انگلیسی |
Sweater | “کودک برای گرم ماندن یک سویئشرت راحت پوشید.” |
“The baby wore a cozy sweater to keep warm.” |
Jacket | “او برای هوای بادی به یک ژاکت نیاز داشت.” |
“He needed a jacket for the windy weather.” |
Pants | “او شلوار جین آبی و یک تاپ زیبا پوشیده بود.” |
“She wore blue jeans and a cute top.” |
Shorts | “در تابستان، بچهها دوست دارند شلوارک بپوشند.” |
“In the summer, the kids like to wear shorts.” |
Skirt | “دختر در دامن جدیدش دور خودش چرخید.” |
“The girl twirled around in her new skirt.” |
T-shirt | “او یک تیشرت قرمز روشن در زمین بازی پوشید.” |
“He wore a bright red T-shirt to the playground.” |
Dress | “او یک لباس زیبا در مهمانی دوستش پوشید.” |
“She wore a lovely dress to her friend’s party.” |
Hoodie | “او هودیاش را پوشید چون بیرون سرد بود.” |
“She put on her hoodie because it was chilly outside.” |
Pajamas | “او قبل از خواب لباس خواب پوشید.” |
“He changed into pajamas before going to bed.” |
Socks | “او با کتانیهایش جورابهای رنگارنگ پوشیده بود.” |
“She wore colorful socks with her sneakers.” |
Shoes | “بچهها قبل از رفتن بیرون، کفشهایشان را پوشیدند.” |
“The kids put on their shoes before going outside.” |
Cap | “او یک کلاه بیسبال به سر داشت تا از چشمانش در برابر نور خورشید محافظت کند.” |
“He wore a baseball cap to shield his eyes from the sun.” |
Mittens | “نوزاد دستکش های گرمی به دست داشت تا در هوای برفی گرم بماند.” |
“The baby had on warm mittens for the snowy weather.” |
Scarf | “او یک شال دور گردنش پیچید تا گرم بماند.” |
“She wrapped a scarf around her neck to keep warm.” |
Hat | “کلاه آفتابی او را از آفتاب محافظت میکرد.” |
“The sun hat protected her from the sun.” |
Romper | “او برای مهمانی تابستانه یک رامر رنگارنگ پوشید.” |
“He wore a colorful romper for the summer party.” |
Onesie | “کودک در یک لباس یکسره نرم، به راحتی خوابش برد.” |
“The baby slept comfortably in a soft onesie.” |
انواع لباس مجلسی به انگلیسی
نام لباس | ترجمه به فارسی | مثال | ترجمه مثال به فارسی |
Cocktail Dress | لباس کوکتل |
The cocktail dress she chose was perfect for the party. |
لباس کوکتلی که او انتخاب کرد برای مهمانی عالی بود. |
Dressy Jumpsuit | جامپ سوت رسمی |
Her dressy jumpsuit was both elegant and comfortable. |
جامپ سوت رسمی او هم شیک و هم راحت بود. |
Wrap Dress | لباس پیچیده |
She chose a wrap dress for its versatility and style. |
او لباس پیچیده را به خاطر تنوع و استایلش انتخاب کرد. |
Dinner Suit | کت و شلوار شب |
He looked very sharp in his dinner suit. |
او در کت و شلوار شبش بسیار شیک به نظر میرسید. |
Tuxedo | توکسیدو |
The groom wore a classic black tuxedo to the wedding. |
داماد در عروسی توکسیدو مشکی کلاسیک پوشیده بود. |
Sundress | سارافون
لباس تابستانی |
She wore a floral sundress to the summer party. |
او در مهمانی تابستانی سارافون گلدار پوشیده بود. |
Evening Gown | لباس شب |
She wore a stunning evening gown to the gala. |
او یک لباس شب خیره کننده در مراسم گالا پوشیده بود. |
Shift Dress | لباس شيفت |
The shift dress was ideal for the casual evening event. |
لباس شیفت برای مراسم عصرگاهی مناسب بود. |
Ball Gown | لباس رسمی |
The princess arrived in a beautiful ball gown. |
پرنسس با لباسی رسمی زیبا به مهمانی آمد. |
Maxi Dress | لباس ماکسی |
The maxi dress flowed beautifully as she walked. |
لباس ماکسی هنگام راه رفتن به زیبایی حرکت می کرد. |
بخش های مختلف لباس به انگلیسی
بخش لباس به انگلیسی | معنی فارسی | مثال | معنی فارسی مثال |
Collar | یقه | A shirt collar | یقه پیراهن |
Sleeve | آستین | Long sleeves | آستین بلند |
Cuff | مچبند | Shirt cuff | مچبند پیراهن |
Shoulder | شانه | Shoulder pads | پد شانه
(در لباسهای رسمی) |
Chest | سینه | Chest pocket | جیب سینه |
Waist | کمر | Waistband | کمر بند |
Hip | باسن | Hip pocket | جیب باسن |
Hem | پایین لباس | Hemline | خط پایین لباس |
Zipper | زیپ | Zipper closure | بسته شدن زیپ |
Button | دکمه | Buttonhole | جای دکمه |
جیب | Front pocket | جیب جلویی | |
Lining | آستر | Coat lining | آستر کت |
Label | برچسب | Size label | برچسب اندازه |
Seam | درز | Side seam | درز کناری |
انواع کت به انگلیسی
نام کت | ترجمه به فارسی | مثال | ترجمه مثال به فارسی |
Peacoat | کت پیکو | The peacoat is perfect for chilly weather. | کت پیکو برای هوای خنک ایدهآل است. |
Overcoat | کت بیرونی | The wool overcoat kept him warm during the winter. | پالتوی پشمی او را در زمستان گرم نگه می داشت. |
Blazer | کت اسپرت | She wore a navy blazer over her white blouse. | او کت اسپرت سرمهای رنگی را روی بلوز سفیدش پوشید. |
Parka | پارکا | A parka is essential for extremely cold temperatures. | پارکا برای دماهای بسیار سرد ضروری است. |
Bomber Jacket | کت بمبافکن | The bomber jacket gave him a trendy look. | کت بمبافکن به او ظاهری مدرن داد. |
Varsity Jacket | کت ورزشی دانشگاهی | She wore a varsity jacket to support her team. | او برای حمایت از تیمش ژاکت ورزشی دانشگاه را پوشید. |
Suit Jacket | کت رسمی | He paired his suit jacket with matching trousers. | او کت شلوار خود را با شلوار مناسبش ست کرد. |
Fleece Jacket | کت فلیس | The fleece jacket is perfect for outdoor activities. | ژاکت پشمی برای فعالیت در فضای باز بسیار مناسب است. |
Leather Jacket | کت چرم | The leather jacket added an edge to his outfit. | کت چرم به لباس او یک لبه خاص اضافه کرد. |
Denim Jacket | کت جین | A denim jacket is a versatile wardrobe staple. | کت جین یک آیتم کاربردی و چند منظوره در کمد لباس است. |
Cape | شنل | The cape added a dramatic flair to her costume. | شنل به لباس او جلوهای دراماتیک اضافه کرد. |
Shacket | کت-پیراهن | He wore a shacket over his T-shirt for extra warmth. | او برای گرمای بیشتر یک کت روی تی شرتش پوشید. |
Safari Jacket | کت سافاری | The safari jacket is designed with multiple pockets for practicality. | کت سافاری با جیبهای متعدد برای کاربردی بودن طراحی شده است. |
Trench Coat | کت ترنچ | She added a classic trench coat to her outfit. | او کت ترنچ کلاسیکی به لباسش اضافه کرد. |
انواع کاپشن به انگلیسی
نوع کاپشن | معنی | مثال | معنی فارسی مثال |
Windbreaker | کاپشن سبک و ضد باد که معمولاً ضد آب هم هست | “He wore a windbreaker to protect himself from the strong winds.” | “او یک کاپشن ضد باد پوشید تا از بادهای شدید محافظت کند.” |
Bomber Jacket | کاپشن کوتاه و پرقدرت با یقه و زیپ معمولاً در رنگهای مختلف | “He styled his bomber jacket with jeans and a t-shirt.” | “او کاپشن بمبرش را با شلوار جین و تیشرت ست کرد.” |
Trench Coat | کاپشن بلند و باریک با دکمههای دو ردیفی و کمربند | “She wore a beige trench coat over her dress for a sophisticated look.” | “او یک کاپشن ترنچ بژ بر روی لباسش پوشید تا ظاهری شیک داشته باشد.” |
Down Jacket | کاپشن پر شده با پرها یا فیبرهای مصنوعی برای حفظ گرما | “A down jacket is perfect for extremely cold temperatures.” | “یک کاپشن پَر برای دماهای بسیار سرد مناسب است.” |
Fleece Jacket | کاپشن نرم و گرم از جنس فلیس که معمولاً برای فعالیتهای غیررسمی استفاده میشود | “A fleece jacket is great for layering on chilly days.” | “یک کاپشن فلیس برای لایهسازی در روزهای سرد عالی است.” |
Peacoat | کاپشن پشمی و دکمهدار با یقه برگردان و طرح کلاسیک دریانوردی | “The peacoat added a touch of elegance to his outfit.” | “کاپشن پیکوت به لباسش حالتی شیک اضافه کرد.” |
Puffer Jacket | کاپشن ضخیم با پرکردنهای پفی برای ایجاد عایق حرارتی | “Puffer jackets are very popular in winter because they keep you warm.” | “کاپشنهای پفی در زمستان بسیار محبوب هستند چون شما را گرم نگه میدارند.” |
Biker Jacket | کاپشن چرمی با طراحی خاص برای موتورسوارها و با محافظهای اضافی | “His black biker jacket gave him a rugged look.” | “کاپشن چرمی سیاه او به او ظاهری خشن داد.” |
Parka | کاپشن بلند و گرم که معمولاً با خز داخلی یا کلاه دار است | “She wore a green parka to stay warm in the snowy weather.” | “او یک کاپشن سبز پوشید تا در هوای برفی گرم بماند.” |
انواع لباس ورزشی به انگلیسی
نوع لباس ورزشی | معنی | مثال | معنی فارسی مثال |
Gym Shorts | شلوارکهای کوتاه مخصوص تمرینات ورزشی | “Gym shorts are comfortable for a variety of workouts.” | “شلوارکهای ورزشی برای انواع مختلف تمرینات راحت هستند.” |
Running Shoes | کفشهای مخصوص دویدن | “Running shoes are essential for a good running experience.” | “کفشهای دویدن برای تجربه دویدن خوب ضروری هستند.” |
Sweatshirt | لباس گرم و راحت که معمولاً با آستینهای بلند و یقه گرد است | “He wore a sweatshirt to his yoga class to stay comfortable.” | “او یک سویشرت پوشید تا در کلاس یوگا راحت بماند.” |
Compression Wear | لباسهایی که به طور خاص برای فشردن عضلات و کاهش آسیبهای ورزشی طراحی شدهاند | “Compression wear helps in reducing muscle soreness after exercise.” | “لباسهای فشرده به کاهش درد عضلات پس از ورزش کمک میکنند.” |
Compression Socks | جورابهای فشرده برای حمایت از پا و بهبود گردش خون | “Compression socks can help reduce leg fatigue and swelling after exercise.” | “جورابهای فشرده میتوانند به کاهش خستگی و ورم پاها پس از ورزش کمک کنند.” |
Sports Bra | سینهبند ورزشی | “She wore a sports bra for extra support during her workout.” | “او برای حمایت بیشتر در حین تمرین، از یک سینهبند ورزشی استفاده کرد.” |
Sweatpants | شلوارهای راحت و نرم که معمولاً برای ورزشهای غیررسمی یا به عنوان لباس خانگی استفاده میشود | “Sweatpants are perfect for lounging or light workouts.” | “شلوار ورزشی برای استراحت یا تمرینات سبک مناسب است.” |
Tracksuit | لباس ورزشی شامل شلوار و سویشرت | “He wore a tracksuit to the gym to stay warm during his warm-up.” | “او یک لباس ورزشی پوشید تا در حین گرم کردن بدن در باشگاه گرم بماند.” |
Athletic Tights | لگینگهای مخصوص ورزش که معمولاً از مواد کشی و تنفسپذیر ساخته شدهاند | “Athletic tights are great for running or yoga sessions.” | “لگینگهای ورزشی برای دویدن یا جلسات یوگا عالی هستند.” |
Training Vest | جلیقههای ورزشی که معمولاً برای تمرینات استقامتی و تمرینات قدرتی استفاده میشود | “The training vest helped her track her progress during the session.” | “جلیقه تمرینی به او کمک کرد تا پیشرفت خود را در طول جلسه پیگیری کند.” |
Yoga Pants | شلوارهای مخصوص یوگا که برای راحتی و آزادی حرکت در تمرینات طراحی شدهاند | “Yoga pants provide flexibility and comfort during yoga poses.” | “شلوارهای یوگا انعطافپذیری و راحتی را در حین تمرینات یوگا فراهم میکنند.” |
Cycling Shorts | شلوارکهای مخصوص دوچرخهسواری | “Cycling shorts with padding make long rides more comfortable.” | “شلوارکهای دوچرخهسواری با پد، سوارکاریهای طولانی را راحتتر میکند.” |
Sports Jacket | کاپشنهای ورزشی سبک | “A sports jacket is useful for outdoor exercises in cooler weather.” | “یک کاپشن ورزشی برای تمرینات در فضای باز در هوای خنک مفید است.” |
Rash Guard | لباسهای کشی و ضد آب که برای محافظت در ورزشهای آبی مانند موجسواری طراحی شدهاند | “A rash guard protects your skin from the sun and surf while surfing.” | “یک لباس محافظ در برابر آفتاب و امواج در حین موجسواری پوست شما را محافظت میکند.” |
انواع دامن به انگلیسی
نوع دامن | معنی | مثال | معنی فارسی مثال |
Pencil Skirt | دامنی تنگ و باریک که به بدن نزدیک است | “The pencil skirt gave her a sleek and professional look.” | “دامن پنسل به او ظاهری شیک و حرفهای داد.” |
Maxi Skirt | بلند که معمولاً به کف زمین میرسد یا نزدیک به آن است | “A maxi skirt is perfect for a casual summer day.” | “دامن ماکسی برای یک روز تابستانی غیررسمی عالی است.” |
Pleated Skirt | با چینهای افقی یا عمودی که به طور متناوب در آنها تکهتکه شده است | “Her pleated skirt added texture and movement to her outfit.” | “دامن چیندار او قابلیت حرکت را به لباسش اضافه کرد.” |
Wrap Skirt | دامنی که با نوار یا بند دور بدن پیچیده میشود و معمولاً با دکمه یا گیره بسته میشود | “The wrap skirt was adjustable and comfortable for the warm weather.” | “دامن پیچی قابل تنظیم و راحت برای هوای گرم بود.” |
Circle Skirt | دامن با لبههای گرد که به شکل دایره است و معمولاً با پارچههای سبک و پفکی ساخته میشود | “She twirled in her circle skirt, enjoying its flowy design.” | “او در دامن دایرهایاش چرخید و از طراحی روان آن لذت برد.” |
Mini Skirt | کوتاه که معمولاً بالای زانو قرار میگیرد | “She paired her mini skirt with a simple blouse.” | “او دامن کوتاهش را با یک بلوز ساده ست کرد.” |
High-Waisted Skirt | بر روی خط کمر بالا قرار میگیرد و معمولاً به شکلی که کمر را تعریف کند طراحی شده است | “The high-waisted skirt accentuated her waistline.” | “دامن بلند کمرش را برجسته کرده بود.” |
A-Line Skirt | با شکل A که از بالاتنه به پایین گشاد میشود | “She wore an A-line skirt that flattered her figure.” | “او دامن A-line پوشید که فرم بدنش را زیبا می کرد.” |
Wrap-Around Skirt | دامنی که دور بدن پیچیده میشود و در جلوی آن به هم میرسد و معمولاً با بند بسته میشود | “Her wrap-around skirt was easy to adjust and style.” | “دامن پیچی او آسان برای تنظیم و استایل دادن بود.” |
Tulip Skirt | دامن با برشهای خاص که شبیه به گل لاله است و به سمت بالا گشاد میشود | “The tulip skirt added a playful touch to her outfit.” | “دامن لالهای به لباس او یک شیطنت خاص اضافه کرد.” |
Dirndl Skirt | دامن سنتی آلمانی با چینهای فراوان که معمولاً با کمر بالا و بستن به طرفین طراحی شده است | “She wore a dirndl skirt to the folk festival for an authentic look.” | “او دامن درندل برای داشتن ظاهری اصیل را در جشنواره مردمی پوشید.” |
انواع لباس زیر به انگلیسی
نام | معنی | مثال | معنی فارسی مثال |
Bra | سوتین | “She chose a comfortable bra for everyday wear.” | “او یک سوتین راحت برای استفاده روزمره انتخاب کرد.” |
Panties | شورت زنانه | “These panties are made of soft cotton.” | “این شورتها از پنبه نرم ساخته شدهاند.” |
Boxers | شورت مردانه آزاد و راحت | “He prefers boxers over briefs for comfort.” | “او برای راحتی شورتهای آزاد را به شورتهای تنگ ترجیح میدهد.” |
Briefs | شورت مردانه یا زنانه با طراحی تنگ و پوشاننده | “She wore briefs under her workout clothes.” | “او زیر لباس تمرینش شورت تنگ می پوشد.” |
Thongs | شورت زنانه با لبههای باریک و کم پوشاننده | “Thongs are often worn to avoid visible panty lines.” | “شورتهای لورز معمولاً برای جلوگیری از خطوط نمایان شورت پوشیده می شوند.” |
G-string | شورت زنانه مشابه به تانگ با نوار بسیار باریک | “G-strings are known for their minimal coverage.” | “شورتهای G-string به خاطر پوشش حداقلیشان شناخته میشوند.” |
Corset | لباس زیر محکم و فرمدهنده که به طور خاص برای تقویت و تعریف کمر طراحی شده است | “The corset cinched her waist and enhanced her figure.” | “کورسِت کمر او را باریک و فرم بدنش را تقویت کرد.” |
Bustier | لباس زیر شبیه به کورست که بیشتر برای شکل دادن به بالاتنه و سینه طراحی شده است | “She wore a bustier under her dress for added support.” | “او یک بستیئر زیر لباسش برای حمایت بیشتر پوشید.” |
Camisole | لباس زیر نازک و بدون آستین که معمولاً برای پوشیدن زیر لباسهای دیگر استفاده میشود | “A camisole is great for layering under blouses.” | “یک کمیزول برای لایهگذاری زیر بلوزها عالی است.” |
Long Johns | لباس زیر گرم و بلند که از بالا تا پایین بدن را پوشش میدهد، معمولاً برای فصل سرما | “He wore long johns to stay warm during the winter.” | “او در طول زمستان برای گرم ماندن، لنگ جانز پوشید.” |
Shapewear | لباس زیر طراحی شده برای فرمدهی و صاف کردن بدن | “Shapewear helps smooth out the silhouette of the dress.” | “لباسهای فرمدهنده به صاف کردن فرم لباس کمک میکنند.” |
Bikini | لباس زیر زنانه با طراحی دو تکه که شامل شورت و سوتین میشود | “She bought a new bikini for her beach vacation.” | “او یک بیکینی جدید برای تعطیلات ساحلیاش خرید.” |
Underwear | اصطلاح عمومی برای لباسهای زیر مردانه و زنانه | “He changed into fresh underwear after his workout.” | “او بعد از تمرین لباس زیر تازه پوشید.” |
Sleepwear | لباس زیر مخصوص خواب که شامل پیژامه و دیگر لباسهای راحتی برای خواب است | “Sleepwear should be comfortable and breathable.” | “لباس خواب باید راحت و تنفسپذیر باشد.” |
Slips | لباس زیر زنانه که به عنوان لایه اضافی زیر دامن یا لباس استفاده میشود | “She wore a slip to prevent her dress from clinging.” | “او یک لایه زیرین پوشید تا از چسبیدن لباسش جلوگیری کند.” |
Brassiere | کلمهای رسمیتر برای سوتین | “She adjusted her brassiere to ensure a comfortable fit.” | “او سوتین اش را تنظیم کرد تا تناسب راحتی داشته باشد.” |
دیگر اصطلاحات مربوط به لباس در زبان انگلیسی
فارسی | انگلیسی | مثال انگلیسی | معنی فارسی مثال |
لباس ساحلی به انگلیسی | Beachwear | “She bought new beachwear for their vacation in Hawaii.” | “او لباس ساحلی جدیدی برای تعطیلاتشان در هاوایی خرید.” |
نیم تنه به انگلیسی | Crop top | “He wore a crop top and shorts to the summer festival.” | “او در جشنواره تابستانی تاب و شورت پوشید.” |
رگال لباس به انگلیسی | Clothing rack | “They hung their clothes on the clothing rack in the closet.” | “آنها لباسهایشان را روی رگال لباس در کمد آویزان کردند.” |
پیراهن ساحلی به انگلیسی | Beach shirt | “He wore a loose beach shirt over his swim trunks.” | “او پیراهن ساحلی گشاد بر روی شورت شنا پوشید.” |
مدل لباس به انگلیسی | Clothing style | “Her clothing style is always trendy and elegant.” | “مدل لباس او همیشه مدرن و شیک است.” |
لباس خواب به انگلیسی | Pajamas | “He changed into pajamas before going to bed.” | “قبل از رفتن به رختخواب لباس خواب پوشید.” |
هودی به انگلیسی | Hoodie | “She wore a hoodie to keep warm on the chilly evening.” | “او هودی به تن کرد تا در شب سرد گرم بماند.” |
شلوار جین به انگلیسی | Jeans | “He bought a new pair of jeans for the winter.” | “او یک جفت شلوار جین جدید برای زمستان خرید.” |
لباس گرم به انگلیسی | Warm clothing | “Make sure to pack warm clothing for the trip to the mountains.” | “برای سفر به کوهستان حتما لباس گرم بپوشید.” |
لباس بادی زنانه به انگلیسی | Bodysuit | “She wore a stylish bodysuit to the party.” | “او یک لباس بادی شیک برای مهمانی پوشیده بود.” |
لباس سرهمی به انگلیسی | Jumpsuit | “He wore a jumpsuit for the casual day out.” | “او برای روز غیررسمی یک لباس سرهمی پوشید.” |
اصطلاحات خرید و پوشیدن لباس به انگلیسی
My clothes are in the closet in the bedroom
لباس های من در جالباسی اتاق خواب است
?Can you please bathe and clothe the baby
لطفا بچه را حمام کن و لباس بپوشان.
You can buy all kinds of garments in this clothing store
می توانید انواع لباس ها را از این مغازه لباس فروشی خریداری کنید.
Take off your raincoat and hang it up
بارانی ات را در بیاور و آویزانش کن.
Let me put on my glasses.
اجازه بده عینکم را بزنم.
I usually get dressed in the bedroom
من معمولا در اتاق خواب لباس می پوشم.
This dress really suits you
این لباس خیلی به شما می آید
I prefer that dark coat
من آن پالتو مشکی را ترجیح می دهم.
I bought these sneakers at half price
این جفت کتانی ها را با نصف قیمت خریدم.
?What do you want to wear for tonight party
برای جشن امشب چه لباسی را می خواهی بپوشی؟
I am looking for a long-sleeved shirt
دنبال یک پیراهن آستین بلند می گردم.
?What’s your size
شما چه سایزی هستید؟
?Why don’t you try on that jacket
چرا آن کاپشن را امتحان نمی کنید؟
You need a hat to keep your head warm
به یک کلاه برای گرم نگه داشتن سرت نیاز داری.
کلام آخر
همانطور که بیان کردیم انواع لباس ها طیف وسیعی از سبک ها را ارائه می دهند. بنابراین، درک انواع مختلف لباس به شما کمک می کند تا استایل و سبک خود را پیدا کنید و درک بیشتری از صنعت مد و فشن پیدا کنید.
کلاس هایی آنلاین و حضوری آموزش زبان انگلیسی
حتما بخوانید:
1 در مورد “لیست انواع لباس ها به زبان انگلیسی، اصطلاحات انگلیسی لباس”
بسیار عاااااااااااالی