اولین باری که با اصطلاحات تخصصی نظامی زبان انگلیسی آشنا شدم در سربازی بود، جایی که نیمی از آن را به خاطر ترجمه کتاب، نوشتن مقاله و کارهای آموزشی در خانه گذراندم! (در واقع پیچوندم!) 😄
البته حیف که تمامی آن مقاله ها و کتاب ها به اسم کسانی دیگر چاپ شد ولی خب من هم از پادگان رفتن و دردسر های عجیب و غریبش که پسرها میفهمند چه میگویم، تا حدودی معاف بودم.
شما هم حتما به دلایل مختلفی به دنبال آشنایی با این اصطلاحات هستید. خبر خوب این است که با توجه به تجربه ای که در این زمینه دارم به جای معرفی فله ای کلمه ها، اصطلاحات هر بخش نظامی را جدا به همراه مثال و توضیحات کافی ارائه کرده ام که کامل بتوانید درک عمیقی از آنها داشته باشید.
انواع درجه های نظامی به زبان انگلیسی
درجه نظامی انگلیسی | درجه نظامی معادل فارسی | مثال انگلیسی | مثال فارسی |
Private | سرباز |
Private Jones reported for duty. |
سرباز جونز برای انجام وظیفه حاضر شد. |
Private First Class | سرباز درجه یک |
Private First Class Smith was promoted to his new rank. |
سرباز درجه یک اسمیت به درجه جدید خود ارتقا یافت. |
Corporal | گروهبان |
Corporal Johnson led his squad into battle. |
گروهبان جانسون گروه خود را به جنگ رهبری کرد. |
Sergeant | گروهبان |
Sergeant Brown received a medal for his bravery. |
گروهبان براون به خاطر شجاعت خود مدال افتخار دریافت کرد. |
Staff Sergeant | استوار |
Staff Sergeant Miller advised the commander on the best course of action. |
استوار میلر به فرمانده در مورد بهترین روش اقدام مشاوره داد. |
Sergeant First Class | سرگروهبان |
Sergeant First Class Davis was in charge of training the new recruits. |
سرگروهبان دیویس مسئول آموزش سربازان جدید بود. |
Master Sergeant | ارشد گروهبان |
Master Sergeant Wilson had a distinguished career in the military. |
ارشد گروهبان ویلسون سابقه درخشانی در ارتش داشت. |
Command Sergeant Major | فرمانده ارشد گروهبانان |
Command Sergeant Major Williams was a respected figure among all the soldiers. |
فرمانده ارشد گروهبانان ویلیامز شخصیتی مورد احترام در بین همه سربازان بود. |
Second Lieutenant | ستوان دوم |
Second Lieutenant Taylor was given command of a platoon. |
به ستوان دوم تیلور فرماندهی یک گروهان داده شد. |
First Lieutenant | ستوان اول |
First Lieutenant Parker oversaw the daily operations of the company. |
ستوان اول پارکر بر عملیات روزانه شرکت نظارت داشت. |
Captain | سروان |
Captain Edwards led his company to victory in battle. |
سروان ادواردز شرکت خود را به پیروزی در نبرد هدایت کرد. |
Major | سرگرد |
Major Lewis was responsible for planning the battalion’s operations. |
سرگرد لوییس مسئول برنامه ریزی عملیات گردان بود. |
Lieutenant Colonel | سرهنگ دوم |
Lieutenant Colonel Harris commanded the regiment with honor. |
سرهنگ دوم هریس با افتخار هنگ را فرماندهی می کرد. |
Colonel | سرهنگ |
Colonel Cooper was a decorated war hero. |
سرهنگ کوپر یک قهرمان جنگی بود که مدال افتخار دریافت کرده بود. |
Brigadier General | سرتیپ |
Brigadier General Baker oversaw the training of thousands of soldiers. |
سرتیپ بریگر ژنرال بیکر بر آموزش هزاران سرباز نظارت داشت. |
Major General | سرلشکر |
Major General Davis was a respected leader among his troops. |
سرلشکر دیویس رهبری مورد احترامی در بین سربازانش بود. |
Lieutenant General | سپهبد |
Lieutenant General Anderson was in charge of an entire army corps. |
سپهبد اندرسون مسئولیت یک سپاه کامل را بر عهده داشت. |
General | ارتشبد |
General Moore was the highest-ranking military officer in the country. |
ارتشبد مور بالاترین مقام نظامی در کشور بود. |
انواع واحد های نظامی به زبان انگلیسی
English Unit | معادل فارسی | توضیحات |
Squad | گروه | یک گروه کوچک از سربازان، به طور معمول 10 تا 12 نفر، به رهبری یک گروهبان یا گروهبان. |
Platoon | دسته | یک واحد بزرگتر از سربازان، به طور معمول 30 تا 40 نفر، به رهبری یک ستوان. |
Company | گردان | یک گردان به طور معمول از 3 تا 4 دسته تشکیل شده است و توسط یک سروان فرماندهی می شود. |
Battalion | تیپ | یک تیپ به طور معمول از 4 تا 5 گردان تشکیل شده است و توسط یک سرهنگ دوم فرماندهی می شود. |
Regiment | هنگ | یک هنگ به طور معمول از 3 تا 5 تیپ تشکیل شده است و توسط یک سرهنگ فرماندهی می شود. |
Brigade | تیپ | یک تیپ به طور معمول از 3 تا 5 هنگ تشکیل شده است و توسط یک سرتیپ یا سرلشکر فرماندهی می شود. |
Division | لشکر | یک لشکر به طور معمول از 2 تا 4 تیپ تشکیل شده است و توسط یک سرلشکر یا سپهبد فرماندهی می شود. |
Corps | سپاه | یک سپاه به طور معمول از 2 تا 4 لشکر تشکیل شده است و توسط یک سپهبد یا ارتشبد فرماندهی می شود. |
Army | ارتش | یک ارتش بزرگترین واحد در یک نیروی زمینی است و به طور معمول از چندین سپاه تشکیل شده است. |
انواع سلاح های نظامی به انگلیسی
نوع سلاح | نام انگلیسی | توضیحات |
تفنگ تهاجمی | Assault Rifle | سلاح گرم خودکار یا نیمهخودکار با برد متوسط، مانند AK-47 و M16 |
تفنگ تکتیرانداز | Sniper Rifle | تفنگ دقیق با برد بلند برای تکتیراندازان، مانند M40 و Dragunov |
مسلسل | Machine Gun | سلاح گرم با نرخ شلیک بالا برای پشتیبانی پیادهنظام، مانند M240 و PKM |
تپانچه | Pistol | سلاح گرم کوچک دستی، مانند Glock 17 و Beretta 92 |
تفنگ ساچمهای | Shotgun | سلاح گرم با گلولههای متعدد برای برد نزدیک، مانند Remington 870 و Mossberg 500 |
نارنجکانداز | Grenade Launcher | سلاح برای پرتاب نارنجک، مانند M203 و RPG-7 |
موشک ضد تانک | Anti-Tank Missile | موشک هدایتشونده برای نابودی تانکها، مانند Javelin و TOW |
خمپاره | Mortar | سلاح پرتابکننده گلولههای انفجاری با زاویه بالا، مانند M224 و 2B14 Podnos |
مین | Landmine | وسیله انفجاری که در زمین کار گذاشته میشود، مانند M18 Claymore |
پرتابکننده موشک | Rocket Launcher | سلاح برای پرتاب موشکهای بدون هدایت، مانند RPG-7 و AT4 |
تانک | Tank | وسیله نقلیه زرهی با توپ بزرگ، مانند M1 Abrams و T-90 |
خودروی زرهی | Armored Vehicle | وسیله نقلیه زرهی برای حمل و نقل پیادهنظام، مانند Stryker و BMP-2 |
هواپیمای جنگنده | Fighter Jet | هواپیمای نظامی برای نبرد هوایی، مانند F-16 و Su-27 |
بمبافکن | Bomber | هواپیمای نظامی برای حمله به اهداف زمینی، مانند B-52 و Tu-95 |
ناوشکن | Destroyer | کشتی جنگی برای مقابله با تهدیدات سطحی و زیرسطحی، مانند Arleigh Burke-class و Type 45 |
زیردریایی | Submarine | وسیله نقلیه دریایی زیرسطحی، مانند Virginia-class و Akula-class |
هواپیمای بدون سرنشین (پهپاد) | Drone | وسیله نقلیه هوایی بدون سرنشین، مانند MQ-9 Reaper و Bayraktar TB2 |
موشک بالستیک | Ballistic Missile | موشک با مسیر بالستیک برای حمله به اهداف دوردست، مانند ICBM و SCUD |
بمب خوشهای | Cluster Bomb | بمب که به واحدهای کوچکتر انفجاری تقسیم میشود، مانند CBU-87 و BLU-97 |
نارنجک دستی | Hand Grenade | وسیله انفجاری دستی، مانند M67 و RGD-5 |
توپخانه | Artillery | سلاحهای بزرگ برای شلیک گلولههای انفجاری به مسافتهای دور، مانند Howitzer و Field Gun |
انواع وسایل نقلیه نظامی به انگلیسی
نوع وسیله نقلیه نظامی | نام انگلیسی | جمله انگلیسی | معنی فارسی |
تانک | Tank |
The M1 Abrams tank is heavily armored. |
تانک M1 آبرامز دارای زرهپوش سنگین است. |
ناوشکن | Destroyer |
The Arleigh Burke-class destroyer is equipped with advanced radar systems. |
ناوشکن کلاس آرلی برک مجهز به سیستمهای رادار پیشرفته است. |
زیردریایی | Submarine |
The Virginia-class submarine can operate at great depths. |
زیردریایی کلاس ویرجینی قادر به عملیات در اعماق عمیق است. |
هواپیمای جنگنده | Fighter Jet |
The F-22 Raptor fighter jet is known for its stealth capabilities. |
هواپیمای جنگنده F-22 رپتور به دلیل قابلیتهای پنهانیاش شناخته شده است. |
بمبافکن | Bomber |
The B-2 Spirit bomber can carry nuclear weapons. |
بمبافکن B-2 اسپیریت قادر به حمل سلاحهای هستهای است. |
هلیکوپتر | Helicopter |
The AH-64 Apache helicopter provides close air support. |
هلیکوپتر AH-64 آپاچی حمایت هوایی نزدیک ارائه میدهد. |
ترابر | Transport Vehicle |
The M113 APC is used for transporting troops. |
خودروی ترابر M113 برای حمل و نقل نیروها استفاده میشود. |
پهپاد | Drone |
The MQ-9 Reaper drone is used for reconnaissance missions. |
پهپاد MQ-9 ریپر برای ماموریتهای استخباراتی استفاده میشود. |
هواپیمای حمل و نقل | Transport Aircraft |
The C-130 Hercules transport aircraft can carry heavy cargo. |
هواپیمای حمل و نقل C-130 هرکولس قادر به حمل بار سنگین است. |
خودروی زرهی | Armored Vehicle |
The Stryker armored vehicle is used for infantry transport. |
خودروی زرهی Stryker برای حمل و نقل پیادهنظام استفاده میشود. |
تانکر | Tanker |
The KC-135 Stratotanker is an aerial refueling aircraft. |
تانکر KC-135 استراتوتنکر یک هواپیمای شارژ سوخت هوایی است. |
تفنگ پدافند هوایی | Anti-Aircraft Gun |
The ZSU-23-4 Shilka is an effective anti-aircraft gun. |
تفنگ پدافند هوایی ZSU-23-4 شیلکا یک تفنگ پدافند هوایی موثر است. |
کشتی پرچمدار | Flagship |
The Nimitz-class aircraft carrier is the flagship of the fleet. |
کشتی پرچمدار کلاس نیمیتز حامل هواپیما است. |
انواع عملیات به زبان انگلیسی
نوع عملیات نظامی | نام انگلیسی | مثال انگلیسی | معنی فارسی مثال |
عملیات حمله | Attack Operation |
The military launched an attack operation against enemy positions. |
نیروهای نظامی یک عملیات حمله علیه مواضع دشمن را آغاز کردند. |
عملیات دفاعی | Defensive Operation |
They organized a defensive operation to protect their territory. |
آنها یک عملیات دفاعی برای حفاظت از سرزمین خود سازماندهی کردند. |
عملیات حفظ صلح | Peacekeeping Operation |
The peacekeeping operation ensured stability in the conflict area. |
عملیات حفظ صلح اطمینان حاصل کرد که در منطقهی درگیر ثبات برقرار باشد. |
عملیات بشردوستانه | Humanitarian Operation |
The military conducted humanitarian operations after the earthquake. |
نیروهای نظامی پس از زلزله عملیات بشردوستانه را انجام دادند. |
عملیات ویژه | Special Operations |
Special operations units conducted a covert mission behind enemy lines. |
واحدهای عملیات ویژه یک ماموریت پنهانی را در پشت خطوط دشمن انجام دادند. |
عملیات هوایی | Air Operation |
Air operations targeted enemy positions with airstrikes. |
عملیات هوایی با حملات هوایی به مواضع دشمن هدفمند شد. |
عملیات دریایی | Naval Operation |
Naval operations secured the coastline against enemy ships. |
عملیات دریایی سواحل را در برابر کشتیهای دشمن محافظت کرد. |
عملیات مشترک | Joint Operation |
The joint operation involved ground and air forces working together. |
عملیات مشترک شامل نیروهای زمینی و هوایی است که با هم کار میکنند. |
انواع تجهیزات نظامی غیر از سلاح
نوع تجهیزات نظامی | نام انگلیسی |
کوله پشتی | Backpack |
قمقمه | Canteen |
رادیو | Radio |
نقشه | Map |
مهمانی | Compass |
عینک آفتابی | Sunglasses |
چراغ قوه | Flashlight |
کلاه | Helmet |
لباس استتار | Camouflage Uniform |
شارژر خورشیدی | Solar Charger |
کلاه چراغ دار | Headlamp |
جعبه ابزار | Toolkit |
تلسکوپ | Telescope |
گوشی تلفن ضد ضربه | Rugged Phone |
نقشه مغناطیسی | Magnetic Compass |
لباس نظامی | Military Uniform |
چاقو | Knife |
جعبه نخ و سوزن | Sewing Kit |
زیرپوش | Underwear |
کتاب | Field Manual |
جعبه سیگار | Cigarette Case |
پتو | Blanket |
کیف پول | Wallet |
انواع پایگاه های نظامی به زبان انگلیسی
نوع پایگاه نظامی | نام انگلیسی | توضیح به فارسی | مثال انگلیسی | معنی فارسی مثال انگلیسی |
پایگاه نیروی زمینی | Army Base | مکانی برای آموزش و استقرار نیروهای زمینی. |
The army base is located near the border. |
پایگاه نظامی ارتش نزدیک مرز است. |
پایگاه نیروی دریایی | Naval Base | مکانی برای شناورها و زیردریاییهای نیروی دریایی. |
The naval base is home to several warships. |
پایگاه نظامی دریایی خانهای برای چند کشتی جنگی است. |
پایگاه نیروی هوایی | Air Force Base | مکانی برای عملیات و نگهداری هواپیماها. |
The air force base houses fighter jets and bombers. |
پایگاه نظامی نیروی هوایی خانهای برای جتهای جنگنده و بمبافکنها است. |
پایگاه فضایی | Space Base | مکانی برای پرتاب و کنترل فضاپیماها. |
The space base coordinates satellite missions. |
پایگاه نظامی فضایی ماموریتهای ماهوارهای را هماهنگ میکند. |
پایگاه تقویتی | Training Base | مکانی مخصوص برای آموزش نیروهای نظامی. |
The training base conducts exercises every week. |
پایگاه آموزشی هر هفته تمریناتی را انجام میدهد. |
پایگاه اطلاعاتی | Intelligence Base | مکانی برای جمعآوری و تحلیل اطلاعات اطلاعاتی. |
The intelligence base monitors enemy communications. |
پایگاه اطلاعاتی ارتباطات دشمن را نظارت میکند. |
پایگاه مهندسی | Engineering Base | مکانی برای عملیات مهندسی نظامی. |
The engineering base constructs bridges and roads. |
پایگاه مهندسی پلها و جادهها را ساخته است. |
پایگاه پزشکی | Medical Base | مکانی برای ارائه خدمات پزشکی به نیروهای نظامی. |
The medical base treats injured soldiers. |
پایگاه پزشکی سربازان زخمی را درمان میکند. |
پایگاه تامینی | Supply Base | مکانی برای ذخیره و توزیع لوازم نظامی. |
The supply base stocks ammunition and rations. |
پایگاه تامینی مهمات و رژیمانها را ذخیره میکند. |
پایگاه پدافندی | Missile Defense Base | مکانی مجهز برای دفاع در برابر حملات موشکی. |
The missile defense base intercepts incoming missiles. |
پایگاه دفاعی موشکی موشکهای وارداتی را از بین میبرد. |
اصطلاحات عامیانه و محاوره نظامی به زبان انگلیسی
English Slang Term | فارسی معادل | توضیحات | مثال انگلیسی | مثال فارسی |
GI | جی آی | مخفف “Government Issue” که به طور کلی برای اشاره به سربازان آمریکایی استفاده می شود. |
The new GIs were eager to prove themselves in combat. |
سربازان تازه کار مشتاق بودند که خود را در میدان نبرد ثابت کنند. |
Grunt | سرباز پیاده نظام | سربازی که در خط مقدم می جنگد. |
The grunts did the tough, dirty work of fighting in the trenches. |
سربازان پیاده نظام کار سخت و طاقت فرسای جنگ در سنگرها را انجام می دادند. |
Fob | سرباز تازه کار | سربازی که تازه به واحد یا پایگاه نظامی ملحق شده است. |
The fobs were always getting hazed by the older soldiers. |
سربازان تازه کار همیشه مورد تمسخر سربازان قدیمی تر قرار می گرفتند. |
Brass | افسران | به طور کلی برای اشاره به افسران رده بالا استفاده می شود. |
The brass decided to call off the mission. |
افسران تصمیم گرفتند که مأموریت را لغو کنند. |
Sir/Ma’am | قربان/سرکار | اصطلاحی محترمانه برای خطاب به افسران رده بالا. |
Yes, sir! I’ll get it done right away. |
بله قربان! فوراً آن را انجام می دهم. |
Chow | غذا | به وعده های غذایی نظامی اشاره دارد. |
It’s time for chow! |
وقت ناهاره! |
Bunk | تخت | محل خواب در یک پادگان یا پایگاه نظامی. |
I’m so tired. I’m going to hit the bunk. |
خیلی خسته ام. می روم بخوابم. |
Buddy | رفیق | اصطلاحی دوستانه برای اشاره به همرزمان. |
Hey, buddy! Can you help me with this? |
رفیق! می تونی به من کمک کنی؟ |
Outfit | یونیفورم | لباس نظامی. |
Make sure your outfit is clean and pressed before inspection. |
قبل از بازرسی مطمئن شوید که یونیفورم شما تمیز و اتو شده است. |
Gear | تجهیزات | تجهیزات نظامی مانند سلاح، مهمات و جیره جنگی. |
Don’t forget to pack all of your gear for the field exercise. |
فراموش نکنید که تمام تجهیزات خود را برای تمرین میدانی بسته بندی کنید. |
Mission | مأموریت | عملیاتی که توسط نیروهای نظامی انجام می شود. |
The mission was to capture the enemy leader. |
مأموریت دستگیری رهبر دشمن بود. |
Op | عملیات | مخفف “operation” که به طور کلی برای اشاره به عملیات نظامی استفاده می شود. |
The op was a success, thanks to the bravery of our soldiers. |
عملیات با موفقیت انجام شد، به لطف شجاعت سربازان ما. |
AWOL | غایب بدون مرخصی | اشاره به سربازی که بدون مجوز پایگاه نظامی را ترک کرده است. |
The soldier went AWOL and was later arrested by the military police. |
سرباز بدون مرخصی غایب شد و بعداً توسط پلیس نظامی دستگیر شد. |
MIA | مفقودالاثر | اشاره به سربازی که در حین انجام وظیفه ناپدید شده است. |
The soldier was declared MIA after his patrol was ambushed. |
سرباز پس از کمین به گشت او مفقود الاثر اعلام شد. |
KIA | کشته شده در حین انجام وظیفه | اشاره به سربازی که در حین انجام وظیفه کشته شده است. |
The soldier was KIA in a fierce firefight. |
سرباز در یک درگیری شدید آتش کشته شد. |
جمع بندی و نتیجه گیری
در این مقاله با انواع اصطلاحات و عبارت های نظامی به زبان انگلیسی آشنا شدید و در هر قسمت، با مثال های مختلف و توضیحات کافی درک مناسبی از آن پیدا کردید. پیشنهاد می کنیم برای اینکه تسلط بیشتری به اصطلاحات نظامی پیدا کنید، برخی از کانال های یوتیوب و یا کتاب های الکترونیکی را در این زمینه نوشته شده اند را مطالعه کنید تا کاربرد هر یک را در جمله ها و عبارت های و موقعیت های مختلف نیز متوجه شوید.
دوره های آنلاین و حضوری آموزش زبان انگلیسی بزرگسالان مبتدی تا پیشرفته با اساتید مجرب
مقاله های پیشنهادی:
بهترین کتاب های یادگیری اصطلاحات انگلیسی
کلمات مربوط به سیاست و دولت ها به انگلیسی در جدول
کلمات و اصطلاحات مربوط به جرم و جنایت، قانون، وکالت و دادگاه به انگلیسی