در مکالمات روزمره زبان انگلیسی درباره موضوعات مختلفی صحبت می شود که یکی از آن ها موارد صحبت کردن در مورد جغرافیا و محیط اطراف مان است و توضیح دادن در مورد مکان های مختلف و ویژگی های آن ها که می تواند به کلام مان جذاب بیشتری اضافه نماید.
زمانی که به سفر می روید مخصوصا سفرهایی که به طبیعت خواهید داشت باید بتوانید در مورد مکان و یا چیزهایی که می بینید و یا با آن ها مواجه می شوید به خوبی صحبت کنید.
در ادامه سعی شده به واژگان و اصطلاحات مرتبط به بحث جغرافیا در زبان انگلیسی اشاره شود تا بتوانید در این موارد به خوبی از کلمات ضروری استفاده نمایید.
کلمات و اصطلاحات مرتبط به خشکی در زبان انگلیسی
حومه شهر یا ییلاق | Countryside |
تپه | Hill |
کوه | Mountain |
دره | Valley |
جنگل | Woods / forest / jungle |
دشت | Field |
علفزار / مرغزار | Meadow |
جلگه / دشت | plain |
باتلاق | Bog / swamp |
گودال | Ditch |
مزرعه | Farm |
پل | Bridge |
بیابان / کویر | Desert |
یخچال طبیعی | Glacier |
آتشفشان | Volcano |
نهر / جوی | Stream |
کانال | Canal |
آبشار | Waterfall |
چاه | Well |
سد | Dam |
معدن | Mine |
قاره | Continent |
قطب | Pole |
قطب شمال | North pole |
قطب جنوب | South pole |
The house had lovely views over open countryside.
خانه منظره زیبایی از حومه شهر داشت.
Their house is on a hill overlooking the sea.
خانه آنها روی تپه ای مشرف به دریا است.
She was the first British woman to climb the mountain.
او اولین زن بریتانیایی بود که از کوه بالا رفت.
The valley becomes narrower at this point.
دره در این نقطه باریک تر می شود.
I thought about the woman who had left the child in the woods.
به زنی فکر کردم که بچه را در جنگل رها کرده بود.
Much of Scandinavia is covered in dense forest.
بخش اعظم اسکاندیناوی پوشیده از جنگل های انبوه است.
The following day we flew into the swamps in a six-seater plane.
روز بعد با یک هواپیمای شش نفره به داخل باتلاق ها پرواز کردیم.
This area of the country is mostly desert.
این منطقه از کشور بیشتر کویری است.
Pompei was destroyed when the volcano erupted in 79 AD.
پمپئی با فوران آتشفشان در سال 79 پس از میلاد نابود شد.
We walked along by the side of the canal.
کنار کانال قدم زدیم.
She lowered her bucket into the well.
او سطل خود را در چاه پایین آورد.
the continents of Asia and Africa
قاره های آسیا و آفریقا
کلمات و اصطلاحات مرتبط به ساحل و دریا در زبان انگلیسی
اقیانوس | Ocean |
دریا | Sea |
برکه | Pond |
دریاچه | Lake |
رودخانه | River |
ساحل | Coast / shore / beach |
پرتگاه | Cliff |
شبه جزیره | Peninsula |
صخره | Rock |
جذرومد | Tidal |
اسکله | Pier |
فانوس دریایی | Lighthouse |
بندرگاه | Harbor / port |
جزیره | Island |
There were several boats on the river.
چند قایق روی رودخانه بود.
You can swim in the lake.
می توانید در دریاچه شنا کنید.
No cars are allowed on the island.
هیچ خودرویی در این جزیره مجاز نیست.
There are thousands of species of fish in the ocean.
هزاران گونه ماهی در اقیانوس وجود دارد.
He spent over 30 years at sea
او بیش از 30 سال را در دریا گذراند
It’s a nice day for going to the beach.
روز خوبی برای رفتن به ساحل است.
A yacht moored at a pier
یک قایق تفریحی که در یک اسکله لنگر انداخته است
As they sailed into Portsmouth Harbor
همانطور که آنها به بندر پورتسموث می رفتند
جهات جغرافیایی به زبان انگلیسی
شمال | North |
جنوب | South |
غرب | West |
شرق | East |
شمال غربی | Northwest |
شمال شرقی | Northeast |
جنوب غربی | Southwest |
جنوب شرقی | Southeast |
به سمت شمال | Northward |
به سمت جنوب | Southward |
به سمت غرب | Westward |
به سمت شرق | Eastward |
نقشه | Map |
قطب نما | Compass |
طول جغرافیایی | Longitude |
عرض جغرافیایی | Latitude |
ارتفاع از سطح دریا | Sea level |
ارتفاع | Altitude |
عمق | Depth |
خط استوا | Equator |
خط نصف النهار مبدا | Prime meridian |
Cheshunt is a few miles to the north of London.
شهر چشانت چند مایلی شمال لندن است.
By now, the army was approaching from the south.
تا الان، ارتش از جنوب در حال نزدیک شده بود.
A damp wind blew from the west.
باد مرطوبی از سمت غرب می وزید.
He turned and walked away towards the east.
برگشت و به سمت شرق رفت.
According to the map we should turn left.
طبق نقشه باید به چپ بپیچیم.
The town lies at longitude 12° east.
این شهر در طول جغرافیایی 12 درجه شرقی قرار دارد.
انواع آب و هوا به زبان انگلیسی
Sunny | آفتابی |
Cloudy | ابری |
Windy | بادی |
Cool | خنک |
Cold | سرد |
Hot | داغ |
Warm | گرم |
Humid / Damp | شرجی / مرطوب |
Snow | برف |
Rain | باران |
Dry | خشک |
Storm | طوفان |
Sky | آسمان |
Freezing | یخ زدگی / منجمد |
Thunder and Lightning | رعد و برق |
Fog / mist | مه |
Foggy / misty | مه آلود |
Mild | معتدل |
Spring | بهار |
Summer | تابستان |
Fall / Autumn | پاییز |
Winter | زمستان |
I hope it’s sunny tomorrow.
امیدوارم فردا آفتابی باشه
Tomorrow, it will be cloudy and cool.
فردا هوا ابری و خنک خواهد بود.
It’s too windy for a picnic.
برای پیک نیک خیلی باد می آید.
The evening air was cool.
هوای عصر خنک بود.
It was so cold this morning I had to scrape the ice off my windshield.
امروز صبح آنقدر سرد بود که مجبور شدم یخ را از روی شیشه جلوی ماشینم بتراشم.
It’s so hot in here. Can I open the window?
اینجا خیلی گرمه می توانم پنجره را باز کنم؟
The house was lovely and warm.
خونه دوست داشتنی و گرم بود.
Tokyo is extremely humid in midsummer.
توکیو در اواسط تابستان بسیار مرطوب است.
Snow was falling heavily as we entered the village.
وقتی وارد روستا شدیم برف شدیدی می بارید.
There will be heavy rain in most parts of the country.
در بیشتر مناطق کشور بارش شدید باران پیش بینی می شود.
The weather was hot and dry.
هوا گرم و خشک بود.
The weather forecast is for severe storms tonight.
هواشناسی امشب طوفان شدید پیش بینی می کند.
We were freezing cold in the tent last night.
دیشب توی چادر یخ زده بودیم.
We got lost in the thick fog.
در مه غلیظ گم شدیم.
We had an exceptionally mild winter last year.
سال گذشته زمستان فوق العاده معتدلی داشتیم.
بیشتر بخوانید:
کلمات و اصطلاحات مربوط به فضا و سیاره ها به انگلیسی با ترجمه
مکالمه در مورد آب و هوا و گزارش آب و هوا به انگلیسی
وسایل سفر،کوهنوردی و کمپینگ به انگلیسی
کلمات و اصطلاحات مربوط به محیط زیست در انگلیسی با ترجمه
1 در مورد “کلمات و اصطلاحات مربوط به جغرافیا در انگلیسی با ترجمه”
خوب بود