ضرب المثل های معروف زبان فرانسه به همراه معنی فارسی

ضرب المثل های معروف زبان فرانسه به همراه معنی فارسی

ضرب المثل های معروف زبان فرانسه به همراه معنی فارسی

یادگیری ضرب المثل های یک زبان می تواند به زیبایی کلام شما کمک نماید و در فهم و بیان شما در آن زبان تاثیر بسزایی داشته باشد. در نتیجه اگر به یادگیری ضرب المثل های زبان فرانسه بپردازید و در مواقع مناسب از آن ها استفاده نمایید کلام خود را زیباتر و جذاب تر خواهید کرد و بیشتر شبیه افراد فرانسوی زبان صحبت کرده و در درک فرانسوی زبان ها بهتر عمل خواهید کرد. در ادامه به مهم ترین ضرب المثل های زبان فرانسه به همراه معنی شان در زبان فارسی اشاره شده است.

 

ضرب المثل های زبان فرانسه با معنی فارسی

1. Bonne renommée vaut mieux que ceinture dorée

نام نیک بهتر از کمربند طلا است

2. Bon chien chasse de race

سگ خوب به دنبال نژاد خود می رود

3. Bon sang ne peut mentir

خون خوب نمی تواند دروغ بگوید

4. C’est au fruit qu’on connait l’arbre

از میوه است که می توان درخت را شناخت

5. Bien mal acquis ne profite jamais

مال حرام برکت ندارد، بار کج به منزل نمی رسد

6. Assez de baratin

انقدر خود شیرینی نکن

7. Je vais lui montre de quel boi je me chauffe

بهش نشون میدم یک من ماست چقدر کرده داره

8. Je lui apprendrai

بهش نشون میدم / ادبش می کنم

9. vouloir, c’ est pouvoir

خواستن، توانستن است

10. Aide-toi, le ciel t’aidera

از تو حرکت، از خدا برکت

11. Mieux vaut tard que jamais

دیر رسیدن، بهتر از هرگز نرسیدن است

12. Après la pluie, le beau temps

پایان شبه سیه سپید است

13. Loin des yeux, loin du coeur

از دل برود هر آنچه از دیده برفت

14. Rira bien qui rira le dernier

شاهنامه آخرش خوش است

15. L’ habit ne fait pas le moine

عینک سواد نمی آورد

16. Chat échaudé craint l’ eau froide

مار گزیده از ریسمان سیاه و سفید میترسه

17. Qui ne dit mot consent

سکوت علامت رضاست

18. Une hirondelle ne fait pas le printemps

با یک گل بهار نمیشه

19. Le temps, c’ est de l’ argent

وقت طلاست

20. Les petits ruisseaux font les grandes rivières

جویبارهای کوچک رودخانه های بزرگ را می سازند، قطره قطره جمع گردد، وانگهی دریا شود

21. À bon vin point d’ enseigne

مشک آن است که ببوید نه آنکه عطار بگوید

22. Qui cherche, trouve

جوینده یابنده است

23. Heureux au jeu, malheureux en amour

در ورق خوش اقبال در عشق بد اقبال

24. Tourner sept fois sa langue dans sa bouche

قبل از سخن گفتن به میزان طولانی فکر کن

25. Un tiens vaut mieux que deux tu l’auras

یک پرنده در دست بهتر از دو پرنده در شاخ و برگ

26. Tout ce qui brille n’est pas or

آن چه برق می زند الزاما طلا نیست

27. Faire d’une pierre deux coups

دو پرنده را با یک سنگ شکار کردن ، یک تیر و دو نشان

28. Vendre la peau de l’ours (avant de l’avoir tué)

قبل از تخم گذاشتن مرغ، جوجه هایش را شمردن، جوجه را آخر پاییز می شمارند

29. Vendre la peau de l’ours

اسم شیطون را آوردن و بلافاصله ظاهر شدن / به اصطلاح انگار مویش را آتش زدن

30. Mieux vaut plier que romper

تطبیق بده و نجات پیدا کن

31. À bon entendeur, salut

برای شخص حرف گوش کن یک حرف کافی است

32. Autant de têtes, autant d’avis

افراد مختلف، عقاید مختلفی دارند

33. L’erreur est humaine

انسان جایز الخطاست

34. L’habit ne fait pas le moine

لباس روحانیت،‌ راهب نمی سازد

35. Qui va lentement va sûrement

کسی که آهسته می رود، مطمئن می رود

36. Qui vole un oeuf, vole un boeuf

تخم مرغ دزد، شتر دزد می شود

37. L’ homme ne se mesure pas à l’ autre

فلفل نبین چه ریزه، بشکن ببین چه تیزه

38. Chacun voit midi à sa porte

هر کس در ظهر چهره خود را می بیند

39. Fou advise bien une sage

عاقل ممکن است از دیوانه پند بگیرد

40. Mieux vaut prévenir que guérir

پیشگیری بهتر از درمان است

41. Tenir mieux que courir

داشتن، بهتر از امیدوار بودن است

42. Petit a petit, l’oiseau fait son nid

کمی طول می کشد تا پرنده لانه اش را بسازد

43. Qui court deux lievres a la fois, n’en prend aucun

با یک دست نمی شود دو تا هندوانه را برداشت

44. Brebi s qui bele perd sa gouleé

آدم پرحرف فرصت را از دست می دهد

45. Qui n’avance pas, recule

کسی که گام برنمی دارد، همیشه عقب است

46. Il faut hurler avec Les loups

خواهی نشوی رسوا، همرنگ جماعت شو

47. Il n’y a pas plus sourd que celui qui ne veut pas entendre

ناشنواتر از کسی که نمی خواهد بشنود، وجود ندارد، کسی که خودش را به خواب زده را نمی شود بیدار کرد

48. On n’a rien pour rien

نابرده رنج گنج میسر نمی شود

49. Votre langue ne vous coupe pas LA gorge

زبان سرخ سر سبز می دهد بر باد

50. Qui se resemble s’assemble

کبوتر با کبوتر، باز با باز

51. Le ver est dans le fruit

کار از کار گذشته است

52. Qui veut la fin, veut la moyens

هر که طاووس خواهد جور هندوستان کشد

53. Ce n’est pas la mer à boir

کوه که نمی خوای بکنی

54. je vais te montrer de quel bois je me chauffe

نشانت می دهم که یک من ماست چقدر کره میده

55. Il faut battre le fer pendant qu’il est chaud

تا تنور داغ است باید نان را چسباند

56. Le renard change de poil et non de naturel

رنگ عوض می شود اما طبیعت تغییر نمی کند

57. il m’a pose un lapin

علف زیر پام سبز شد

58. marcher sur le talon

سایه به سایه کسی رفتن

59. j’ai un autre chat a batter

یک گربه دیگه برای شلاق زدن دارم، دستم بند است یا سرم شلوغ است

60. j’en ai vu toutes les couleurs

سرد و گرم روزگار را چشیده ام

61. santé passe richesse

سلامتی از ثروت بهتر است

62. L’argent ne fait pas le bonheur

پول خوشبختی نمی آورد

63. Se croire sorti de la cuisse de Jupiter

از دماغ فیل افتادن

64. Tête de fou ne blanchi pas

آدم بی عقل پیر نمی شود

 

5/5 - (1 امتیاز)

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *