لیست ۱۰۰ فعل رایج زبان آلمانی با معنی فارسی

لیست ۱۰۰ فعل رایج زبان آلمانی با معنی فارسی

لیست ۱۰۰ فعل رایج زبان آلمانی با معنی فارسی

یادگیری کلمات رایج در زبان آلمانی بسیار کاربردی می باشد. زمانی که شروع به یادگیری زبان آلمانی و یا هر زبان دیگری می کنید، رایج ترین افعال زبان آلمانی چه به صورت افعال حرکتی یا اکشن مثل خوردن یا افعالی برای بیان حالات و احساسات مثل بودن باید در اولویت یادگیری شما قرار گیرد.

در غیر این صورت شما به غیر از اشاره کردن به اشیا و بیان اسامی آن ها نخواهید توانست به خوبی جمله سازی کنید پس نیاز به یادگیری افعال ضروری است. زبان آلمانی یکی از شبیه ترین زبان ها به زبان انگلیسی است که این می تواند برای افرادی که به زبان انگلیسی مسلط هستند خبر خوبی باشد هر چند که برای کسانی که شناختی از زبان انگلیسی نیز ندارند مشکلی نخواهد بود.

به عنوان مثال در زبان انگلیسی مفهول مصدر در فعل با حالت to به همراه فعل بیان می شود، to be، to go که این حالت در زبان آلمانی به این صورت است که فعل در پایان به -en و یا -n ختم خواهد شد مثال gehen که به معتی رفتن to go، sagen که به معنی گفتن to say و sein که معنی بودن یا هستن to be است.

در زبان آلمانی همانند زبان انگلیسی افعال نسبت به ضمایر فاعلی عکس العمل نشان داده و تغییر می کنند و به عبارتی دارای صرف فعل هستند به صورتی که داریم:

I live, he lives

Ich lebe, er lebt

I lived

Ich lebte

 

چگونه باید افعال آلمانی را فراگرفت؟

برای اینکار می توانید از فلش کارت ها استفاده کنید و افعالی را که در جدولی که در ادامه آورده شده را به صورت میکس شده یاد بگیرید. می توانید در یک طرف فعل را بنویسید و در طرف دیگر کارت معنی آن را یادداشت نمایید.

حتما به پایان بندی افعال دقت کنید بسیاری از افعال در زبان آلمانی به صورت با قاعده هستند و با این حال نیز افعال بی قاعده نیز از الگوهای خاصی پیروی می کنند که با یادگیری آن ها نیز می توانید براحتی آن ها را فرا بگیرید.

سعی کنید زمانی که می خواهید فعلی را یاد بگیرید حتما آن را در یک مثال استفاده کنید و یا به همراه یک مثال آن را آموزش ببینید به این شکل درک بهتری از نحوه استفاده از آن خواهید داشت و در حافظه تان بهتر خواهد ماند. به این کار نیز می توانید شکل های مختلف فعل را در زمان های مختلف یا با فاعل های گوناگون نیز تمرین کنید.

فراموش نکنید که از یاد بردن افعالی که یاد گرفته اید براحتی امکان پذیر است پس سعی کنید روزانه آن ها را تمرین و مرور نمایید و تا حد امکان از آن ها در جمله سازی استفاده کنید.

 

لیست ۱۰۰ فعل رایج زبان آلمانی با معنی فارسی

معنی انگلیسی معنی فارسی افعال آلمانی
To be بودن، هستن Sein
To have داشتن Haben
Can توانستن können
To become شدن Werden
To say / to tell گفتن Sagen
Have to / must مجبور بودن müssen
To give تحویل دادن Geben
To want خواستن Wollen
To make درست کردن Machen
To come آمدن Kommen
Should باید Sollen
To go رفتن Gehen
To know (a fact) دانستن ( یک واقعیت ) Wissen
To see دیدن Sehen
To leave, to let رها کردن، اجازه دادن Lassen
To stand ایستادن Stehen
To live زندگی کردن Leben
To find پیدا کردن Finden
To lie (i.e. be lying down) دراز کشیدن Liegen
To stay ماندن Bleiben
To be called نامیدن Heißen
To think فکر کردن Denken
To stand ایستادن Stellen
To show نمایش دادن Zeigen
To take گرفتن Nehmen
To be allow to اجازه داشتن Dürfen
To hear شنیدن Hören
To ask پرسیدن Fragen
To stop توقف کردن Halten
To believe باور کردن Glauben
To feel احساس کردن Fühlen
To follow دنبال کردن Folgen
To speak صحبت کردن Sprechen
To lead پیش رفتن Führen
To bring آوردن Bringen
To like دوست داشتن Mögen
To need احتیاج داشتن Brauchen
To name اسم گذاشتن Nennen
To write نوشتن Schreiben
To pull کشیدن Ziehen
To play بازی کردن Spielen
To understand فهمیدن Verstehen
To get, to receive دریافتن Bekommen
To mean منظور داشتن Meinen
To drive رانندگی کردن Fahren
To know (person/place) شناختن Kennen
To forget فراموش کردن Vergessen
To work کار کردن Arbeiten
To try تلاش کردن Versuchen
To put گذاشتن Setzen
To do انجام دادن Tun
To be valid تایید شدن Gelten
To learn یاد گرفتن Lernen
To begin شروع کردن Beginnen
To narrate, tell بیان کردن erzählen 
To run دویدن Laufen
To explain توضیح دادن erklären 
To correspond گزارش کردن Entsprechen
To fall افتادن Fallen
To belong متعلق بودن Gehören 
To originate, develop پیشرفت کردن، موجب شدن Entstehen
To receive گرفتن Erhalten
To meet ملاقات کردن Treffen
To search, look for جستجو کردن Suchen
To lay, put گذاشتن، قرار دادن Legen
To deal, trade معامله کردن Handeln
To achieve, reach بدست آوردن Erreichen
To carry, wear حمل کردن، پوشیدن Tragen
To manage, create مدیریت کردن، خلق کردن Schaffen
To read خواندن Lesen
To close بستن Verlieren
To recognize, admit فهمیدن، تایید کردن Erkennen
To develop توسعه دادن Entwickeln
To talk صحبت کردن Reden
To appear نمایان شدن Erscheinen
To form, educate تحصیل کردن، شکل دادن Bilden
To expect انتظار داشتن Erwarten
To live زندگی کردن Wohnen
To affect, concern تاثیر گذاشتن، نگران بودن Betreffen
To wait صبر کردن Warten
To elapse, to decay سپری شدن، خراب شدن Vergehen
To help کمک کردن Helfen
To win برنده شدن Gewinnen
To close بستن schließen 
To offer پیشنهاد کردن Bieten
To interest مشتاق بودن Interessieren
To remember بخاطر آوردن Erinnern
To result in نتیجه داشتن Ergeben
To study مطالعه کردن Studieren
To connect, link متصل شدن Verbinden
To  compare مقایسه کردن vergleichen

 

 

بیشتر بخوانید:

افعال انعکاس در آلمانی Reflexive Verben، کاربرد با مثال

4.2/5 - (72 امتیاز)

6 در مورد “لیست ۱۰۰ فعل رایج زبان آلمانی با معنی فارسی”

  1. مجتبی فلاح هروی

    سلام. ممنون اما بعضی از افعالی که نوشتید بدون ضمیر انعکاسی معنی ندارن! مثل sich fühlen

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *