آموزش حرف ربط در آلمانی، انواع حروف ربط در آلمانی

حروف ربط در زبان المانی

حروف ربط در زبان آلمانی به جملات معنا می بخشند. زمانی که شما در حال یادگیری زبان آلمانی هستید می بینید که همه حروف های ربط آلمانی برای جمله ضروری هستند تا جملات شما را به خوبی به تصویر بکشند. وجود حروف ربط تنها در زبان آلمانی ضروری نیست بلکه در تمامی زبان ها باید وجود داشته باشند در غیر این صورت جملات شما بی معنی خواهند بود. حروف ربط به شما این امکان را می دهند که ساختارها و عبارات پیچیده تری بسازید. آن ها به شما کمک می کنند تا موقعیت ها و افکار خود را توضیح دهید و سوالات دشوارتری ایجاد کنید. در این مقاله ما قصد داریم حروف ربط آلمانی را به شما آموزش دهیم، با ما همراه باشید.

 

انواع حروف ربط در آلمانی

در دستور زبان آلمانی، حروف ربط به دو نوع تقسیم می شوند: حروف ربط هم پایه ساز آلمانی و حروف ربط فرعی.

نوع اول یعنی حروف ربط هم پایه ساز آلمانی، دو بند را که به یک اندازه مهم هستند به هم مرتبط می سازند، در حالی که نوع دوم یعنی حروف ربط فرعی آلمانی، یک جمله را با بند دیگر هماهنگ می کند.

نکته گرامری که باید در هنگام استفاده از آن ها به خاطر بسپارید این است که، برخی از حروف ربط آلمانی هستند که ترتیب کلمات را تغییر نمی دهند و برخی از حروف ربط آلمانی هستند که ترتیب کلمات را تغییر می دهند.

وقتی از حروف ربط فرعی استفاده می کنید، فعل را به انتهای جمله ای که توسط حرف ربط معرفی شده است می برید، اما هنگامی که از حروف ربط هم پایه ساز استفاده می کنید، فعل در همان موقعیت باقی می ماند.

حروف ربط هماهنگ کننده با (C) شناخته می شوند و حروف ربط فرعی با (S) شناخته می شوند.

 

۱. حروف ربط همبستگی آلمانی

Und (C)

به معنی (وَ) است. مثال:

Ich bin ein netter Mensch und du bist ebenso freundlich.

من آدم خوبی هستم و شما هم صمیمی هستید.

یکی از رایج ترین حروف ربط آلمانی که همیشه از آن استفاده می کنیم Und است که برای بیان نظرات مشابه و اساسی به کار می رود. ما از این حرف ربط برای ترکیب بیش از یک صفت، فعل یا اسم استفاده می کنیم.

 

Sowie (C/S)

به معنی (و همچنین) است. مثال:

Wir kaufen Äpfel, Birnen sowie Erdbeeren.

سیب، گلابی و همچنین توت فرنگی می خریم.

عبارت Sowie (و همچنین) در واقع دو معنای متفاوت دارد. از یک طرف می تواند به معنای (همچنین) و از سوی دیگر می تواند به معنای (به محض) باشد. اما همانطور که در مثال گفتیم بیشتر به شکل ربط هم پایه ساز (همچنین) استفاده می شود.

 

Wie (S)

به معنی (چگونه / به عنوان…) است. مثال:

Ich gehe genauso gerne essen wie ich zu Hause auch koche.

من به همان اندازه که از آشپزی در خانه لذت می برم از بیرون رفتن برای غذا خوردن هم لذت می برم.

Du siehst genauso gut aus wie dein Vater.

تو هم مثله پدرت خوب به نظر می رسی.

Wie یکی دیگر از حروف ربط زبان آلمانی است که دو شکل متفاوت دارد. اما در هر دو مورد، شم موارد تشابه را بیان می کنید. بنابراین می توانید افراد، اشیا و ویژگی های آن ها را با یکدیگر یا فعالیت های شان مقایسه کنید.

 

Sowohl… als auch (S)

به معنی (هم / و هم / همینطور) است. مثال:

Ich war der Besitzer sowohl von einem Auto als auch von einem Motorrad.

من هم صاحب ماشین و هم (همینطور) موتور سیکلت بوده ام.

با این حرف ربط می توانید دو واقعیت را با هم بیان کنید، بنابراین، هر دو بخش ربط مرکب آلمانی باید درست باشد.

 

۲. حرف ربط شرطی

Wenn (S)

به معنی (اگر / وقتی) است. مثال:

Wenn du heute zu mir kommst, können wir einen Film anschauen.

اگر امروز به خانه من بیایید، می توانیم فیلم تماشا کنیم.

Ich gehe an den Strand, wenn ich Zeit habe.

اگر وقت داشته باشم به ساحل می روم.

این حرف ربط یکی از رایج ترین حروف ربط برای بیان یک وضعیت است. باید توجه داشته باشید که در آلمانی، مواردی وجود دارد که نمی توانید از (ihr) به معنای (اگر) استفاده کنید و در عوض باید از این حرف ربط استفاده کنید. این حرف ربط برای معرفی یک بند شرطی استفاده می شود.

 

Falls (S)

به معنی (اگر / در صورت) است. مثال:

Falls die Sonne heute scheint, werden wir draußen essen.

اگر امروز آفتاب بتابد بیرون غذا می خوریم.

Falls را می توان به همان شیوه Wenn استفاده کرد و می توان آن را به عنوان جایگزین Wenn استفاده کرد.

 

Sofern (S)

به معنی (مگر اینکه / تا زمانی که) است. مثال:

Wir werden dir weiterhelfen, sofern es möglich ist.

ما تا زمانی که امکان داشته باشد به شما کمک خواهیم کرد.

در این حرف ربط، بند دوم همیشه شرط بند اول است. بند دوم باید انجام شود تا بند اول درست باشد.

 

۴. حرف ربط برای بیان دلیل

Darum (C)

به معنی (به همین دلیل / بنابراین) است. مثال:

Das Auto war in keinem guten Zustand, darum hat Franz es auch nicht gekauft.

ماشین وضعیت خوبی نداشت به همین دلیل فرانتس آن را نخرید.

بند دوم علت دستیابی به بند اول (یا به دست نیامدن) را بیان می کند. در بند دوم، همیشه دلیل یا توضیح بند اول را پیدا خواهید کرد. هر زمان که بخواهید دلیلی را بیان کنید، می توانید از این ربط آلمانی استفاده کنید.

 

Weil (S)

به معنی (چون) است. مثال:

Ich gehe heute nicht zu dem Konzert, weil ich keine Lust habe.

امروز به کنسرت نمی روم چون حوصله ندارم.

Weil احتمالا پرکاربرد ترین حرف ربط برای بیان علت است. اگر مطمئن نیستید که از کدام حرف ربط در یک مورد خاص استفاده کنید، همیشه می توانید از Weil استفاده کنید.

 

Da (S)

به معنی (چون) است. مثال:

Ich gehe heute nicht auf die Feier, da ich krank bin.

من امروز به مهمانی نمی روم چون مریض هستم.

همانطور که می بینید، da و weil به یک معنا هستند و در واقع یک چیز را بیان می کنند. اساساً هیچ تفاوتی بین آن ها وجود ندارد، به جز اینکه da رسمی تر از weil است. بنابراین، اگر در حال نوشتن نامه رسمی هستید، باید از این حرف ربط استفاده کنید.

 

Denn (C)

به معنی (چون) است. مثال:

Er ging nicht zu Fuß zur Arbeit, denn es war sehr kalt.

او به سمت محل کارش پیاده نمی رفت چون هوا خیلی سرد بود.

در اینجا ما باز با پیوندی دیگر که معنی (چون) می دهد رو به رو هستیم. باید بدانید که یک تفاوت قابل توجه با Weil و Da دارد. جملات با Weil و Da چه در بند اول باشند و چه در بند دوم می توانند معنی یکسانی داشته باشند اما Denn را نمی توان هیچ وقت در ابتدای جمله آورد.

 

۵. حروف ربط برای بیان مخالفت و تضاد

Aber (C)

به معنی (اما) است. مثال:

Ich bin sehr müde, aber ich mache trotzdem Sport.

خیلی خسته ام، اما همچنان ورزش می کنم.

این حرف ربط پرکاربرد ترین حرف ربط آلمانی برای بیان تضاد است.

 

Sondern (C)

به معنی (اما / اما نه) است. مثال:

Ich fahre nicht gerne Fahrrad, sondern schwimme sehr gerne.

من دوچرخه سواری دوست ندارم، اما شنا را خیلی دوست دارم.

این حرف ربط مشابه حرف ربط Aber استفاده می شود اما در سطح بالای زبان آلمانی استفاده می شود و جمله شما را قوی تر جلوه می دهد.

 

Doch (C)

به معنی (اما / با این حال) است. مثال:

Ich wollte draußen spielen, doch ich musste vorher meine Hausaufgaben erledigen.

می خواستم بیرون بازی کنم، اما (با این حال) باید اول تکالیفم را انجام می دادم.

به عنوان تاکید بر doch، می توانید از jedoch نیز استفاده کنید. هر دو به جای Aber استفاده می شوند، اما رسمی تر هستند.

 

Obwohl (C)

به معنی (هر چند) است. مثال:

Ich habe draußen gespielt, obwohl ich meine Hausaufgaben noch nicht erledigt hatte.

من بیرون بازی می کردم، هر چند هنوز تکالیفم را تمام نکرده بودم.

بند دوم همیشه کاملاً خلاف آنچه در بند اول ذکر شد است و نشان می دهد که چیزی درست نبوده یا آنطور که قرار بوده باشد پیش نرفته است.

 

۶. حروف ربط برای بیان هدف

Damit (S)

به معنی (بنابراین) است. مثال:

Ich gehe heute nicht zur Arbeit, damit wir unser Date haben können.

من امروز سرکار نمی روم تا بتوانیم قرار ملاقات داشته باشیم.

این حرف ربط توسط بسیاری به اشتباه استفاده می شود، از این حرف ربط زمانی استفاده می شود که می خواهید هدف خود را در بند دوم توضیح دهید.

 

Dass (S)

به معنی (که) است. مثال:

Ich habe mir schon gedacht, dass du heute vorbei kommst.

من قبلا فکر می کردم که امروز می آیی.

در اینجا ما حرف ربطی را داریم که احتمالاً بیشترین استفاده را در آلمانی داشته است. این کلمه ساختن جملات را آسان می کند.

 

Um… zu (S)

به معنی (به / به منظور) است. مثال:

Um mit mir essen zu gehen, hat er einen Tag freigenommen.

یک روز مرخصی گرفت تا با من شام بخورد.

این حرف ربط شبیه به dass استفاده می شود، اما بسیار رسمی تر است و استفاده از آن کمی دشوارتر به نظر می رسد. از نظر دستور زبان و کاربرد یکی از پیچیده ‌ترین حروف ربط آلمانی است.

در اینجا ما برای شما دو نمودار حروف ربط آلمانی را آماده کرده ایم تا شما به راحتی بتوانید به آن ها مراجع کنید و از آن ها در ساختن جملات تان استفاده کنید.

 

نمودار حروف ربط هم پایه ساز آلمانی

(و) Und
(اما) Aber
(چون) Denn
(یا) Oder
(اما / اما نه) Sondern
(اما / با این حال) Doch
(اما / با این حال) jedoch

 

نمودار حروف ربط فرعی آلمانی

(قبل) ‌Bevor
(بعد از) Nachdem
(قبل) Ehe
(از آن زمان) Seit, seitdem
(در حالی که) während
(وقتی) Als
(اگر / چه زمانی) Wenn
(کی) Wann
(تا زمانی که) Bis
(با اینکه) Obwohl
(انگار) Als ob, als wenn, als
(هر چند وقت یکبار) Sooft
(به محض) Sobald
(تا زمانی که) Solange
(چون) Da
(توسط) Indem
(چون) Weil
(آیا) Ob
(اگر / در صورت) Falls
(به / به منظور) Um…zu
(که) Dass
(به طوری که) Sodas
(بنابراین) damit

برای یادگیری زبان آلمانی می توانید به صورت آنلاین و حضوری در دوره های آموزش زبان آلمانی مبتدی تا پیشرفته موسسه دهخدا شرکت کنید

 

مطالب مرتبط:

گرامر افعال انعکاسی در آلمانی (reflexive pronouns) با مثال

اسامی شغل ها به آلمانی

3/5 - (2 امتیاز)

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *